نشست علمی «روانشناسی تکاملی دین» به همت گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. این نشست علمی بهصورت حضوری و مجازی و با ارائه جناب دکتر مهدی نساجی، با محورهای نظریه تکاملی بودن دین و پیامدهای الهیاتی آن به بحث و بررسی گذاشته شد.
در ابتدا دبیر جلسه با طرح اولیه موضوع نشست علمی، به معرفی اجمالی روانشناسی تکاملی دین پرداخته و گفتند:
علوم شناختی دین رویکردی علمی به دین، تبیین فرایندهای طبیعی شکلگیری، تقویت و شیوع باورهای دینی با توسل به ویژگیهای طبیعی ذهن و روانشناسی شناختی دین یکی از حوزههای علوم شناختی دین است. روانشناسی شناختی علمی است که به مطالعه فرایندهای پردازش اطلاعات در ذهن از قبیل توجه، ادراک، حافظه، زبان، حل مسئله، خلاقیت و استدلال میپردازد. در اینجا، ذهن را باید در قالب ابزارهای ذهنی و به عبارت بهتر ساختارها و فرایندهای شناختی به فهم درآورد که عمدتا مبنایی تکاملی دارند، ابزارهایی که شرط امکان مفاهیم هستند. از این رو امور شناختی باید در زمینه ابزارهای ذهنی مورد بررسی قرار گیرد. وجه تمایز دیدگاهِ شناختی به روانشناسی، کمتوجهی به فعالیتهای عصبی و رابطه محرکپاسخ و توجه به فرایندهای ذهنی مانند ادراک، فهم، تصمیمگیری و حل مسئله از طریقِ شهود میباشد.
در واقع روانشناسی شناختی از دو جهت با دیگر مکاتب روانشناسی تفاوت پیدا میکند: از جهتی برخلاف مکاتب روانشناسی کلاسیک روشهایی چون دروننگری را به کار نمیبرد و به جای آن از روش تحقیق علمی و بررسی موارد قابل مشاهده استفاده میکند و از جهت دیگر برخلاف روانشناسی رفتارگرایی، پدیدهها و فرایندهای ذهنی، مانند خواست، انگیزش و باور را مورد توجه و مطالعه قرار میدهد.
خاستگاه روانشناسی شناختی (cognitive psychology) روانشناسی تکاملی یا فرگشتی (Evolutionary psychology) است که در ۱۹۲۰ مورد توجه قرار گرفت و خاستگاه روانشناسی تکاملی نیز نظریه انتخاب طبیعی داروین در کتاب منشأ انواع است. نظریه تکامل داروین، یک فرانظریه در زیستشناسی بود که نه تنها فهم انسانها را از پدیدههای زیست شناختی متحول کرد، بلکه تصویر انسان را از خود و جهان پیرامون تغییر داد. امروزه، نظریه تکامل، به عنوان چارچوبی برای توضیح بسیاری از پدیدههای غیر زیستی، از جمله پدیدههای جامعهشناختی و روانشناختی نیز استفاده میشود. روانشناسی تکاملی تلاشی است برای درک سازشهای عاطفی و شناختی تکاملیافته که آشکارکننده «طبیعت روانشناختی آدمی» است. روانشناسی تکاملی به بررسی صفات روانی از جهت تکاملی میپردازد و در پی شناسایی صفاتی روانی است که در جهت سازگاری تکامل پیدا کردهاند.
در ادامه دکتر نساجی اینگونه بیان کردند که نظریه تکامل داروین، یک فرانظریه در زیستشناسی بود که نه تنها فهم انسانها را از پدیدههای زیستشناختی متحول کرد، بلکه تصویر انسان را خود و جهان پیرامون نیز تغییر داد. امروزه، نظریه تکامل، به عنوان چارچوبی برای توضیح بسیاری پدیدههای غیر زیستی، از جمله پدیدههای جامعهشناختی و روانشناختی نیز استفاده میشود. یکی از این پدیدهها، دین و دینداری است. با توسعه چارچوبهای تکاملی، ادعا بر این است که بنابراین دین و دینداری، یا محصول مستقیم فرآیند تکامل است و یا محصول جانبی آن. دین و دینداری یا در طول هزاران سال در طول فرآیندهای تکاملی «انتخاب» شده است، چون به بقاء بشر کمک کرده است (محصول مستقیم) و یا گرچه محصول مستقیم فرآیند تکامل نیستند، اما مبتنی بر ساختارهایی در روان بشر هستند که آن ساختارها در اثر فرآیند تکامل بوجود آمدهاند (محصول جانبی). ایشان در ادمه بحث خود به رویکرد محصول جانبی بودن دین برای فرایند تکاملی پرداخته و از سازوکارها و زیرساختهای شناختی و هیجانی نام برده و به توضیح آنها پرداختند، زیرساختهایی مانند فاعلیتانگاری، غایتمندانگاری و ذهنمندانگاری بهعنوان سازوکارهای شناختی و دلبستگی بهعنوان یکی از سازوکارهای هیجانی.