نشست علمی «نگاهی به آیینهای دینی از منظر شناخت بدنمند» به همت گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
این نشست علمی به صورت حضوری و مجازی و با ارائه سرکار خانم دکتر لیلا اردبیلی، استادیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی وزارت علوم برگزار شد. در ابتدا دبیر جلسه با طرح اولیه موضوع نشست علمی، به معرفی اجمالی دین و مناسک پرداخته و گفتند:
واژه دین در فرهنگ لغات، مترادف با کلماتی چون: حکم و قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و غیر آن آمده است. در کاربردهای قرآنی نیز به معانی زیادی از جمله: جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی آمده است. اما در اصطلاح دین مجموعهای از نظامهای فرهنگی، اعتقادی و جهان بینیهایی است که با ایجاد نمادهایی، انسان را به ارزشهای روحانی و گاه به ارزشهای معنوی ارتباط میدهد.
با توجه به مباحث گذشته و ویژگیهای بر شمرده برای دین از سوی متکلمان و متفکران اسلامی و غربی، میتوان تعریف جامع دین را ارائه کرد و چنین گفت: دین مرکب است از مجموعه معارف نظری و عقیدتی، احکام و قوانین عملی و دستورات اخلاقی، در ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی، سازگار با عقل و فطرت انسانی، که از سوی خداوند یکتا توسط پیامبران برای هدایت همه جانبه مادی و معنوی بشر فرستاده شد و در صورت پیاده شدن به طور کامل، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی انسان را تأمین میکند.
یکی از مؤلفه های بنیادین هر دین، مناسک و آیینهایی است که پیروان ادیان با قصد دستیابی به اهداف مورد نظر دین آنها را به جا می آورند. واژه مناسک جمع مَنسِک است و مَنسِک، اسم مکان و به معنای گوشه عزلت یا زاویه در تصوف است و از ریشه نَسَکَ و نَسُکَ به معنای پارسا شدن و پارسایی ورزیدن است. بنابراین اصطلاح مناسک ریشه ای مذهبی دارد و در مفهومی عام به مجموعه اعمال آیینی قاعده مند در ارتباط با دین است. از دیدگاه پیروان یک دین مناسک مانند متن مقدس به منزله ظهور یا تجلى امر مقدس است. مناسک ممکن است شامل مناجات یا تلاوت متن مقدس، نیایش کردن، اعمال خاص، صداهای خاص، بوهای خاص، نمادها و موسیقیهای دینی و همه آن چیزهایی باشد که در ظهور امر مقدس نقش دارند.
در ادامه خانم دکتر اردبیلی بیان فرمودند: یکی از زمینههای پژوهشی پراهمیت در مطالعات انسانشناسی، اعمال و اجراهایی است که مردم در جوامع مختلف در آیینهای دینی بهجای میآورند. از یک منظر، آیینهای دینی بستری برای انجام اعمال دینی از طریق بدن و استفاده از بدن برای تعامل با افراد، اشیاء و فضاهای مذهبی دیگر هستند. نقش بدن در این بستر چنان بدیهی است که گاه ممکن است نادیده گرفته شود، بهویژه نقشی که بدن بهمثابه واسط در ایجاد تغییر در حالات ذهنی ایفا میکند. اما واقعیت آن است که در آیینهای دینی نظامهای عصبی و ذهنی ما بواسطه همین حرکات بدنی دستکاری میشوند و حالات عاطفی، ذهنی و معنوی ما تغییر میکند.
در آیینهای دینی شاهد تعامل میان ذهن، بدن و محیط هستیم. یکی از پرظرفیتترین رویکردهای نظری مطرح در علوم شناختی که میتواند در بررسی رابطه این سه مولفه و تأثیر و تأثر که آنها برهم و از هم دارند در مطالعات انسانشناسی مفید واقع شود رویکرد نظری شناخت بدنمند است، رویکردی که برخلاف گرایش غالب در فلسفه غرب و نیز ادیان ابراهیمی به جدایی بدن و ذهن به عنوان دو هستار مجزا و گاه متخاصم باور ندارد.
ایشان در این نشست تلاش کردند تا علاوه بر بازخوانی اعمال و آیینهای دینی از دریچه شناخت بدنمند، نشان دهند که تغییر در یکی از سه مؤلفه ذهن، بدن و محیط میتواند موجباب تغییر در دو مؤلفه دیگر را موجب شود. تغییر در محیط اجتماعی-فرهنگی میتواند بر ذهن و بدن ما تأثیرگذار باشد.