گزارش نشست «چالش ها و امکان زیست اخلاقی با حیوانات در جهان معاصر از منظر اسلام و مسیحیت»

بیست و یکمین پیش نشست علمی همایش بین المللی «مطالعات تطبیقی اخلاق در اسلام و مسیحیت» با موضوع «چالش ها و امکان زیست اخلاقی با حیوانات در جهان معاصر از منظر اسلام و مسیحیت» با سخنرانی «پروفسور دیو اسمیت» کنشگر گفت و گوی ادیان و فعال صلح و عدالت و برنده جایزه مرد سال استرالیا و «حجت الاسلام دکتر یحیی جهانگیری» دارای دکتری مطالعات اسلامی و شیعه شناسی و فعال بین الملل و استاد حوزه و دانشگاه در روز یکشنبه در تاریخ ۷ بهمن ماه سال ۱۴۰۳ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در شهر مقدس قم برگزار شد.
پروفسور دیو اسمیت: بنده به عنوان یک کشیش، تخصص خاصی در رابطه با ارتباط با حیوانات ندارم، بلکه در همراهی با آقای دکتر جهانگیری مباحثی را در این خصوص مطرح خواهم کرد. در گذشته ارتباط کلیسا در رابطه با رفتار با حیوانات، بسیار مناسب و پسندیده نبود. به عنوان مثال می‌توان به این داستان اشاره نمود که کسی سگش مرده بود و برای دفن آن، به کلیسا مراجعه کرد و بعد از اینکه از کلیسا خواست که برای آن سگ مراسمی را برگزار کنند، کشیش به او گفت که ما در اینجا برای حیوانات مراسمی نداریم و شاید بهتر باشد که به کلیسای پروتستان ها مراجعه کنید. زمانیکه که آن فرد گفت که آن سگ یکی از دوستان صمیمی من بوده و تنها کسی بوده است که من در اطراف خودم می شناسم و عضو خانواده من بوده است و در این فکر بودم که شاید بخواهم هزار دلار برای دفن آن سگ هزینه کنم، کشیش به او گفت که یادم نبود شاید فکر می کنم که سگ شما کاتولیک بوده است. مطابق با مثالی که بیان شد، شاید کلیسا در بعضی شرایط، به دلیل مزایای مادی، از حیوانات جانبداری می کرده است. در واقع می توان گفت مثالی که بیان شد، یک مثال طنز است که در واقعیت هیچگونه جانبداری حمایتی از حیوانات توسط کلیسا در گذشته صورت نگرفته است. بر اساس تحقیقات بنده، پروفسور اندرو لینزی که یک کشیش اعظم کاتولیک بودند، در سال ۱۹۸۸ در خطبه کلیسای خودش در عید کریسمس گفته بود که هیچ اشکالی ندارد که شما با حیوانات خودتان سخت بگیرید یا حتی به آن ها تا مرز گرسنگی فشار بیارید. این یک فاجعه بزرگ در مورد رفتار اخلاقی با حیوانات بوده است و این نوع تفکر، به رفتاری که کشیش ها در گذشته نسبت به حیوانات داشتند، برمی گردد و بعد از آن یک اتفاق تاریخی در دوره کلیسا و مسیحیت رقم می خورد و کم کم رفتارشان نسبت به حیوانات تغییر پیدا می کند.
تفکر سلسه مراتبی ارزش دهی آگوستین و آکوئیناس
می توان گفت که تفکر ضد حیوانی در مسیحیت از تفکرات آگوستین و آکوئیناس درباره حیوانات سرچشمه می گیرد. دلیل آن این است که فقط انسان ها به خاطر وجود مراتب اخلاقی، حائز اهمیت هستند و حیوانات به دلیل اینکه از غریزه شان پیروی می‌کنند و دارای ویژگی های اخلاقی نیستند، فاقد اهمیت هستند و تفکر آگوستین و آکوئیناس بر این اساس بوده است که دنیا یک حالت سلسله مراتبی دارد و خداوند در بالاترین نقطه است که بعد از خداوند، انسان است و بعد از انسان، حیوان و در پایین ترین مرتبه، گیاهان قرار دارند. هر مرتبه پایین تر، در خدمت مرتبه بالایی خود است و باید به او خدمت کند و هیچ گونه توجهی و هیچ سرویس دهی و هیچ گونه خدماتی به مرتبه پایین تر داده نمی شود. بنابراین، اگر انسان حیوان را در خدمت خودش می‌گرفته است، از هیچ بابت نیازی به احترام، خدمت دهی، جانبداری و یا حمایت از حیوانات وجود نداشته است، همینطور که حیوانات نیز نسبت به مرتبه پایین تر خودشان که گیاهان بوده اند، هیچ حمایت یا خدمتی ندارند.
تغییر در رفتار کلیسا نسبت به حیوانات
در تاریخ کلیسا، در بین سال‌ های ۱۷۵۹ تا ۱۸۳۳ میلادی، موازی با همه رفتارهای سوء که نسبت به حیوانات شده است، کلیسا رفتار شفقت آمیز نسبت به همه موجودات را آغاز می کند و این رفتار توسط فردی به نام «ویلبر فورس» به نمایش گذاشته شد. یک نمونه از این شفقت و مهربانی نسبت به حیوانات را ما در چهره های معروف کلیسا مثل «سنت فرانسیس» شاهد هستیم و می بینیم که او نسبت به حیوانات مهربانی نشان می دهد و در همراهی با دوستانش هر کجا حیوانی را می‌دیده است، او به آن ها خطاب می کرده است که اجازه بدهید من نسبت به این حیوان شفقتی داشته باشم یا حتی اطرافیان را در مورد مهربانی نسبت به حیوانات موعظه می کرده است. «سنت فرانسیس آسیزی» یکی از کشیشانی بود که در طول سال های ۱۱۸۱ تا ۱۲۲۶ میلادی زندگی می کرد. او نسبت به حیوانات شفقت زیادی داشت، یکی از نمونه داستان هایی که ایشان تعریف می کند، این است که همراه با دوستانش به جایی می رفتند و او دید که تعداد زیادی پرنده روی شاخه‌های درخت آواز می خوانند و بعد از دوستانش می خواهد که اجازه بدهید تا من خواهران کوچکم را موعظه کنم. او به سمت آن درخت می رود و روی یک زمینی می ‌ایستد و با پرندگان صحبت می‌کند و آن پرندگان را موعظه می کند. همه دوستان آن کشیش شاهد بودند که همه پرنده های اطراف آمدند و همه پرنده هایی که روی درخت بودند، روی زمین دور کشیش جمع شدند و موعظه های کشیش را گوش دادند. این یک حرکت شفقت آمیز نسبت به حیوانات بوده است که از نقل این داستان به بعد، ترحم و احترام نسبت به حیوانات تقریباً به کلیسا و به کشیشان نسوخ پیدا می کند. کشیش، پرنده ها را خطاب می دهد و می گوید که من می دانم شما تسبیح گوی و نمازگزار پروردگارتان هستید، تقریباً می توان گفت این دقیقاً همان چیزی است که ما در آیات قرآن هم داریم که ضمن اینکه ما می دانیم که حیوانات، علی الخصوص پرندگان خداوند را تسبیح می گویند، کلمه صلات را هم داریم که اشاره دارد پرندگان، نمازگذار هم هستند. مشابه همین موضوع را کشیش مطرح می کند و می گوید خواهران کوچک من، من می دانم که شما تسبیح گوی خداوند هستید، وقتی که بال هایتان را باز می کنید و تسبیح پروردگار را می کنید، خداوند به شما کوه و دشت را برای پناه گرفتن و درختان را برای لانه سازی هدیه کرد، خداوند به شما غذا و دانه داد، به شما با پرهایتان لباس پوشانید و به شما یاد داد که چطور فرزندانتان را بزرگ کنید و آن ها را به پرواز در بیارید و به خاطر همه این نعمت هایی که خداوند در اختیار شما قرار داده است، ثناگوی خداوند هستید.
در داستان دیگری آمده است که گرگی به روستایی حمله کرده بود و سنت فرانسیس آسیزی آن گرگ را «برادر گرگ» خطاب کرد و همچنین در داستان دیگری آمده است که یک حیوان در محضر یک سلطان حضور پیدا می کند و سلطان با آن حیوان به نحوی صحبت می کرد که گویا می خواست او را به آیین دیگری دعوت کند، البته مطمئن نیستم که آیا آن حیوان آیین پیشنهادی سلطان را پذیرفته است یا خیر.
تقریباً می توان گفت که این همه تفاوت و تنوع در نگاه مسیحیان نسبت به حمایت کردن و یا حمایت نکردن از حیوانات، به دیدگاه متون مقدس عهدین مسیحیان برمی گردد. البته در کتاب آفرینش تورات، مطالبی در رابطه با حیوانات آمده است. از اینجا است که ما می توانیم بفهمیم که خلقت در چه سطحی است و آیاتی در رابطه با نوع خلقت بشر و نوع خلقت همه موجودات از جمله حیوانات بر اساس تصویر خداوند در کتاب مقدس وجود دارد و این شاید راهگشایی برای توجه و احترام به حیوانات باشد. خداوند فرمود که من انسان را بر اساس تصویری که به نسبت شباهت به خودم دارم، خلق کردم. اجازه دادم که انسان ها نسبت به ماهی ‌های دریا، پرندگان در آسمان و نسبت به همه چهارپایان و هر موجودی که بر روی زمین با چهار پا راه می‌رود و هر موجودی که بر روی زمین می خزد، حکومت داشته باشد. بنابراین، خداوند انسان را با تصویر خودش آفرید و تصویر خداوند بر روی زمین، انسان در شکل مونث و مذکر است و بعد خداوند به آن ها نعمت عطا کرد و به آن ها فرمود که بروید در زمین بخورید و بیاشامید و زمین را برای آن ها پر از نعمت کرد و همانطور که باز گفتیم او را بر تمام ماهی های دریا و بر تمام مخلوقات و پرندگان آسمان حکومت داد.
همانطور که اشاره شد، تمام رفتارها و اخلاقیات مسیحیان بر اساس آنچه در کتاب های مقدس بیان شده بر حیوانات و بر مخلوقات بوده است. بنده تاکید دارم که آنچه گفته شد، بنای تفکر مسیحیت بر اساس متون مقدس است و بر اساس تفکرات اسلامی نیست. بنده در تحقیقاتم متوجه شدم که بین نوع رفتار و حمایت از حیوانات در متون مقدس عهدین و قرآن، تفاوت هایی وجود دارد. خداوند در کتاب مقدس آفرینش فرموده که شما فقط یک خداوند در آسمان دارید و آنچه من خلق کردم و در خدمت شما است، شما لازم است که آنطور که من دستور دادم با این مخلوقات مواجه بشید.
در کتاب مقدس آمده است که باید در تمام مخلوقات و در تمام جهان، هماهنگی وجود داشته باشد و من تمام این دنیا را خلق کردم و از شما خواستم که هماهنگی ایجاد کنید و موحدان نباید برای زیست در این دنیا و در این جهان هستی، شخصیت های مثبت و یا شخصیت منفی قائل شوند و خداوند، یک هماهنگی و یک سطح مشخص در دنیای هستی، برای تمامی مخلوقات از جمله انسان، حیوانات و گیاهان خلق کرده است که این آیات در کتاب مقدس، مبحث سلسله مراتبی موجودات که فرانسیس مطرح کرده بود را رد می کند. در مورد قرار داشتن خداوند در بالاترین نقطه و بعد مراتب پایین تر که انسان و حیوان بود.
صلح بین انسان و حیوانات، در زمان ظهور حضرت مسیح
بعد از هماهنگی حیوانات و انسان ها در دنیا و در جهان هستی، در زمان ظهور حضرت عیسی مسیح یک هماهنگی و صلح بزرگی بین انسان و حیوان قطعاً برقرار خواهد شد. در کتاب مقدس آمده است که در زمان ظهور حضرت عیسی صلح و هماهنگی بین انسان و حیوانات برقرار خواهد شد و زمانی خواهد رسید که گرگ ها در کنار گوسفندان، چهارپایان در کنار حیوانات وحشی، گوساله‌ها در کنار شیرها خواهند خوابید و همه این مطالب به ایجاد آرامش در زمان صلح و هماهنگی بین انسان ها و حیوانات اشاره می کند. همچنین آمده است که یک کودک کوچک می تواند حیوانات را هدایت کند، گاو می تواند شیر یک بچه خرس را فراهم کند و همه حیوانات با آرامش در کنار هم زندگی کنند و کودکان با لانه های پرندگان بازی می کنند و هیچ آزاری به آنها نمی رسانند و این نشان دهنده این است که هیچ نوع آسیب و یا خسارتی به هیچ موجودی در هیچ نقطه از کوه ها و زمین اتفاق نخواهد افتاد و صلح در زیر آب ها و در کوهستان ها و در سرزمین ها برپا خواهد شد. مبحثی که نظریه سلسله مراتبی سنت فرانسیس را رد می کند، بحث سلسله مراتبی تمام مخلوقات و جهان هستی در زمان خلقت است و اگر که قرار باشد ما در رابطه با اهمیت مخلوقات صحبت کنیم، خداوند حیوانات را پیش از انسان خلق کرد. خداوند جهان هستی، آسمان، زمین و حیوانات را خلق کرد، و پس از آن انسان را خلق کرد و ما نمی توانیم بگوییم که این سلسله مراتب باعث اهمیت بیشتر انسان ها است و انسان می توانند به دلیل آن حاکمیتی که بر دریاها و موجودات زمین به انسان داده شده است، باعث به خدمت گرفتن حیوانات شود و مجاز باشد که هر نوع رفتار غیر اخلاقی را با حیوانات داشته باشه و این دلایل، به طور کل نظریه سلسله مراتبی سن فرانسیس را رد می کند. علت خلق تمام موجودات، از جمله انسان و حیوانات بزرگداشت خداوند است و هدف آن به خدمت گرفتن موجودات در مراتب بالاتر نیست.
رد نظریه سلسله مراتبی موجودات ارسطو و آکوئیناس
ما این فرضیه را رد می کنیم که موجوداتی که در مرتبه پایین تر از انسان هستند، برای این خلق شدند که در خدمت انسان باشند و جمله ‌ای از تورات که بیان می کند انسان نسبت به تمام موجوداتی که در زمین است، حکمرانی می کند، برای به خدمت گرفتن موجودات نیست، بلکه برای این است که انسان حضانت، سرپرستی و مراقبت از آن ها بر عهده بگیرد و در واقع، انسان امانت دار خداوند بر روی زمین است و به دلیل قدرت و شعوری که خداوند به انسان ارزانی داشته است، او باید مراقبت و حضانت از حیوانات و از تمام موجودات پایین تر از مرتبه خود را بر عهده بگیرد.
اگر قرار باشد که با هر آنچه به ظاهر در کتاب مقدس مطرح شده است، بخواهیم فکر کنیم که انسان مرتبه بالاتر دارد و وقتی خداوند می گوید من انسان را با تصویر خودم خلق کردم، پس در واقع ظاهراً یک بتی را از خودش خلق کرده است که قابل لمس، قابل درک و قابل دیدن است و آن را به زمین فرستاده و خواسته است که همه موجودات او را پرستش کنند، در حالی که اینطور نیست و هدف از این عبارات که در کتاب مقدس آمده است، چیز دیگری است که باید با تفکر، برداشت صحیح و درست از آن را داشته باشیم.
سه اصل مهم از فصل پیدایش کتاب مقدس درباره مخلوقات
سه اصل بسیار مهم که از فصل پیدایش کتاب مقدس برداشت می شود، شامل موارد زیر می‌باشد:

  1. تمام مخلوقات با همدیگر در ارتباط هستند و همگی در خدمت خداوند متعال هستند.
  2. تمام مخلوقات بر روی زمین برای تسبیح گویی و برای بزرگداشت خداوند خلق شدند و نه برای خدمت به انسان.
  3. نقش حضانت و امانت داری که خداوند بر عهده انسان قرار داده است، او را در جهت خدمت به پروردگار تربیت کرده است و هدف اصلی خداوند از این واگذاری امانت داری به همین منظور است.
    آزار حیوانات از طریق تخریب محیط زیست و آزمایش داروها
    با توجه به حکمرانی و کنترلی که انسان بر روی موجودات دارد، ما نباید فکر کنیم که انسان در جهت مدرنیته شدن و در جهت پیشرفت توسعه امور بشری، می تواند حیوانات را به خدمت بگیرد. مثلاً از زمانی که انسان اکوسیستم را در اختیار خودش قرار داد، برای آزمایش داروها و تمامی موارد مورد نیازش، برای پیشرفت علم از حیوانات استفاده کرد، در حالی که ما باید از لحاظ اخلاقی، حیوانات را مساوی با انسان ها قرار بدهیم و چنین دستبردی به وجود حیوانات نزنیم.
    دو خطر از این نوع تفکر سرچشمه می گیرد:
  4. انسان ها، اکوسیستم و محیط زیست حیوانات را تخریب می کنند که این آن چیزی نیست که خداوند از ما خواسته است و خداوند زمین را برای همه موجودات خلق کرده است، نه فقط برای انسان.
  5. حیوانات را به تنهایی رها کنیم و هر آنچه خدمتی از آن ها برای ما قابل ارزانی است، از حیوانات دریافت کنیم و آن ها را در محیط زیست تنها بگذاریم.
    یک ایدئولوژی مطرح است که اگر انسان بخواهد، اینطور در امور موجودات و مخلوقات دیگر دخالت کند، اگر ما بخواهیم یک نگاه اجمالی به سطح زمین و موجودات بیندازیم، درمی یابیم که این موجودات بدون حضور انسان قطعاً در صلح بهتر و در زیست بهتری خواهند برد و نه اکوسیسم آن ها تخریب می شود و نه از آنها سوء استفاده خواهد شد. تنها یک نکته مهم است که ما نمی‌خواهیم به خاطر اینکه بقیه موجودات در صلح و آرامش زندگی کنند، اثر و موجودیت انسان ها از زمین پاک شود، بلکه از همه ایدئولوژی هایی که مطرح شده است، آنچه که مهم هست این است که ما بدانیم که حیوانات و انسان ها باید در صلح و هماهنگی با هم زندگی کنند. هر آنچه که در کتاب مقدس در فصل آفرینش در رابطه با حمایت از حیوانات مطرح شده است که شما باید با همدیگر در صلح و هماهنگی و هارمونی باشید. سنت فرانسیس می گوید که خداوند بزرگ، ای خداوند قادر و متعال، حمد و سپاس مخصوص توست، تو به ما نعمت ارزانی داشتی، به ما موجوداتی که در روی زمین هستیم، به ما ارزش زیست کردن و نام بردن تو را عطا فرمودی، حمد و سپاس مخصوص توست به به خاطر نور خورشید که به ما دادی و به خاطر همه آن شعاع و زیبایی که خلق کردی و ای خداوند بزرگ هیچ چیز شبیه تو نیست.
    نگاهی به آمار سوء استفاده انسان از حیوان
    حجت الاسلام دکتر یحیی جهانگیری: ما گاهی برای زینت دادن به کلاممان، از اسم حیوانات و از رفتار جانبدارانه با حیوانات صحبت می کنیم، اما زمانیکه به آمار نگاه می اندازیم می بینیم که اخبار بسیار غم انگیزی در این خصوص به گوش می رسد. یکی از این آمار این است که تقریباً می‌توان گفت ۱.۲۷ میلیون حیوان در سال توسط انسان کشته می شود. صحبت از رابطه اخلاقی انسان و حیوان یک بحث فانتزی نیست، بلکه یک ضرورت و یک بایسته است که ما باید درباره آن صحبت کنیم. آنچه که از رفتار انسان نسبت به حیوانات در تاریخ دنیا است، شاهد هستیم همینطور که جهان به سمت توسعه و مدرنیزه پیش می رود، انسان فقط برای منفعت خودش از وجود حیوانات استفاده می کند. آماری که اینجا به شما ارائه خواهم داد، نشانه سوء استفاده انسان از حیوانات است. به عنوان نمونه می توان به استفاده از حیوانات در آزمایش های پزشکی اشاره نمود. انسان فقط برای پیشبرد منافع خودش از حیوانات استفاده می کند و از کشتن حیوانات و حذف حیوانات از روی زمین، هیچ گونه دریغ و کوتاهی نمی کند. آیا ما نسبت به حیوانات مسئول نیستیم؟‏ اخبار غم انگیز این است که ما با حیوانات به شکل غیر اخلاقی برخورد می کنیم، در حالی که این موضوع را بسیار اخلاقی جلوه می دهیم. مثلاً نگه داشتن حیوانات، یکی از غم انگیز ترین و خطرناک‌ترین نوع رفتار نسبت به حیوان است و از آن طرف ما این رفتار را اخلاقی می دانیم و فکر می کنیم که نگهداری از حیوانات در منزل کاری اخلاقی است.
    عدم وجود قانون محکم در جهت حمایت از حقوق حیوانات
    انسان ها، فقط از اخلاق مداری نسبت به همنوعان خود صحبت می کنند و در هیچ مکانی، هیچ قانون و هیچ گفتمانی در رابطه با حفظ اخلاق نسبت به حیوان ها را مطرح نکرده اند. اگر من به عنوان یک انسان بخواهم حیوانی را تنبیه کنم یا آزار بدهم، آیا این حیوان بیچاره کسی را دارد که ازش دفاع کند؟ آیا من در جایگاه یک انسان، نسبت به حفظ حقوق حیوانات مسئول نیستم؟ ما وقتی با انسان ها مواجه غیر اخلاقی می کنیم، انسان هوشیار است و می تواند فرد آسیب زننده را در محکمه ای به مجازات برساند، اما وقتی انسان با یک حیوانی رفتار غیراخلاقی داشته باشد، آیا این حیوان بیچاره صاحبی دارد که آن فرد را مجازات کند؟ مواجهه نا اخلاقی با حیوانات، نا‌اخلاقی‌ترین مواجهه است و حتی از نا اخلاقی مواجهه انسان با انسان، نا اخلاقی تر است و به خاطر همین است که ما باید از اهمیت زیست اخلاقی انسان با حیوان صحبت کنیم، چون آن ها هیچ صاحبی ندارند و من تاکید دارم، ما باید از رابطه اخلاقی انسان و حیوان حرف بزنیم، چرا که حیوانات هیچ صاحبی در محکمه دنیا ندارند که انسان را مجازات کند.
    لزوم بیان رابطه اخلاقی انسان و حیوان از منظر الهیات
    انسان زمانیکه می خواهد قوانین و کدهای اخلاقی برای رابطه اش با حیوان را تعریف کند، همه آن کدهای اخلاقی را که می نویسد، به نفع خودش است و از این طریق، چگونه می‌تواند رابطه اخلاقی خود با دیگری را تعریف کند؟ تنها کسی می‌تواند از رابطه اخلاقی انسان و حیوان صحبت کند که او انسان نیست، بلکه خالق همه و او خداوند است. به خاطر همین ما نیازمندیم به رابطه اخلاقی انسان و حیوان از منظر الهیات صحبت کنیم.
    لذا ما باید از رابطه اخلاقی انسان و حیوان آن هم از منظر خدا صحبت کنیم. به عنوان مثال در دانشگاه ملبورن استرالیا، مرکز مطالعات اخلاق حیوان وجود دارد، اما همه این مطالعات از منظر انسان است که می‌خواهد کدهای اخلاقی را تعریف کند. برای عادلانه بودن نگارش اخلاقی و تدوین اخلاقی رابطه انسان و حیوان، باید از منظر وحی صحبت کنیم، وگرنه همان کدهای اخلاقی، ناعادلانه تر خواهد بود. انسان ها به نام اخلاق، حیوان‌ها را در خانه نگهداری می‌کنند و می گویند که ما می‌خواهیم با حیوان کنش اخلاقی داشته باشیم و آمارها بیان می کند که اتفاقاً بیشترین آزار حیوانات، در این بخش بوده است. انسان ها، به نام اخلاق، اخلاق را مصادره می‌کنند، اینجاست که ما باید به اخلاق وحیانی برگردیم و اخلاقی که مبنای آن مدرنیته و انسان باشد، نمی‌تواند نجات بخش این الگو باشد. هر چه که محققین در دپارتمان های مختلف، درباره بحث اخلاقی انسان و مسیحیت صحبت کنند، قطعاً به آن سطحی که وحی اشاره کرده است، نخواهد رسید. اما نکته اینجاست که وحی در کجای رابطه انسان با حیوان قرار دارد؟ وحی کجا توانسته است، در پازل حکمرانی رابطه بین انسان و حیوان صحبت کند؟ در اینجا ضرورت پژوهش و ضرورت تولید و حضور ادبیات وحیانی جدی تر می شود. به همین دلیل، اگر ما از اخلاق وحیانی و الهی صحبت کنیم، مسأله حل خواهد شد.
    مسئولیت پذیری انسان در رابطه اش با حیوان، بر اساس اعتقاد به معاد
    اگر حیوانات در این دنیا، محکمه ای ندارند که حامی و وکیل مدافع آن ها باشد، ادیان، عالم دیگری به نام قیامت را تصویر کردند و آنجا انسان خود را مسئول رفتارهای خود می بیند. اما اگر به اخلاقی که مبانی آن انسان باشد (اخلاق انسان پایه)، کد و قوانین اخلاقی بدهیم، این کدها فقط در دنیا پاسخگو خواهد بود، چون در اخلاق انسان پایه، باور به قیامت و معاد وجود ندارد. اما، نگاه الهیاتی و وحیانی به بحث رابطه انسان و حیوان، انسان را مسئولیت پذیر خواهد کرد، چون می‌داند اگر حیوان‌ ها امروز وکیل مدافعی ندارند، اما در محکمه خداوند، قطعاً حامی جدی دارند و انسان باید پاسخگو باشد. به همین دلیل، فصلی از کتاب ما به موضوع رابطه انسان و حیوان در عالم قیامت اختصاص یافته است. آیا حیوانات هم رستاخیز دارند؟ ما وقتی از رستاخیز صحبت کردیم، فقط از رابطه حق الناس گفتیم. به تعبیر حضرت استاد علامه جوادی آملی می فرماید که ما حق الناس و حق الله نداریم، هرچه هست، همه حق خداست. وقتی ما بفهمیم، رابطه ما اینگونه است، ما باید فقط از حق الناس صحبت نکنیم، بلکه باید از حق خودمان با حیوانات نیز صحبت کنیم و اینگونه می‌تواند ادبیات انسان مسئولیت پذیر نسبت به حیوانات را تولید کند. به همین دلیل ما در یک فصل از کتاب بحث کردیم که اساساً حیوانات از منظر الهی مخصوصاً فلسفه و عرفان اسلامی، موجوداتی هوشیار و آگاه هستند. اگر ما به آگاه بودن حیوانات و مسئولیت داشتن حیوانات در مقابل انسان بپردازیم، قطعاً رابطه ما با حیوان متفاوت خواهد بود.
    انسان جانشین خداوند بر روی زمین، نه جایگزین او
    ما حیوانات را موجوداتی درجه دوم و انسان را اشرف مخلوقات دانستیم. انسان به تعبیر حضرت استاد جوادی آملی، جایگزین خدا روی زمین نیست، بلکه جانشین خداوند بر روی زمین است. ما با عبارت انسان خلیفه خداست، خودمان را جایگزین خداوند بر روی زمین کردیم و برای همه موجودات، ما انسان ها تجویز می کنیم. ما جانشین خدا هستیم و آنچه که خدا گفته است را باید بر روی زمین اجرا کنیم، نه اینکه خداوند را کنار بگذاریم و خودمان همه نسخه ها را تجویز کنیم. اینجاست که ضرورت وجود و حضور خدا در الهیات اسلامی، به ویژه رابطه انسان و حیوان چند برابر می شود.
    ارائه الگوی زیست اخلاقی رابطه انسان با حیوان توسط ادیان
    نکته مهم دیگری که در کتاب رابطه اخلاقی انسان و حیوان در مورد آن بحث شده است، این است که در ادیان الهی مخصوصاً اسلام و مسیحیت، وقتی از رابطه انسان و حیوان صحبت می کند، مسئولیت این رابطه را فقط به عالم قیامت واگذار نمی کند، بلکه ادیان الهی یک الگوی زیست اخلاقی را ارائه می دهند که در اسلام، دوران زیست معصومین، به ویژه دوران ظهور امام زمان، یک الگوی موفق در این موضوع است. اسلام می گوید من نه تنها از رابطه اخلاقی شما صحبت می‌کنم و در قیامت شما را بازخواست خواهم کرد، بلکه یک الگوی زیست را به انسان ها می دهم که این الگو قابل اجرا در دنیا می باشد. در روایتی آمده است که در زمان ظهور امام زمان، گرگ و گوسفند با هم زیست مسالمت آمیز خواهند داشت، این یک جهان فانتزی نیست، بلکه این یک رابطه اخلاقی است. اگر انسان رابطه هایش عادلانه باشد، نه گرگی بر گوسفندان حمله می کند و نه گوسفندان قربانی گرگ‌ها خواهند شد. زمانیکه ما رابطه اخلاقی داشته باشیم، گوسفند، گوسفند خواهد بود و گرگ، گرگ خواهد بود، اما در جهانی که رابطه اخلاقی نباشد، گرگ ‌ها همیشه حمله خواهند کرد و انسان هم بخشی از این مسئولیت گرگ‌ ها را حتی علیه گرگ ها بر عهده خواهد گرفت.
    آقای دکتر دِیو در صحبت هایشان گفتند که اینقدر در دنیا امروز، رابطه اخلاقی انسان و حیوان خراب شده است که از جهان بدون انسان صحبت می کنند. انسان بر روی زمین چه کرده است که این بار خود انسان درباره اینکه «انسان نباشد»، صحبت می‌کند. اگر رابطه اخلاقی صحیح تعریف نشود، شورش انسان علیه انسان و شورش طبیعت علیه انسان را خواهیم داشت. امروزه از جهان بدون انسان صحبت می شود که در جهان بدون انسان، دنیای زیبا و سبز، بدون آلودگی تصویر شده است. آیا انسان آمده بود که جهان را آلوده کند یا به تعبیر حضرت علامه جوادی آملی آمده بود که جانشین خدا بر روی زمین باشد و خلافت خدایی را پیگیری کند؟ اینجاست که ضرورت گفت و گو از بحث رابطه اخلاقی انسان و حیوان، چندین برابر با لایه ‌های مختلف جدی می شود. آقای دکتر دِیو در صحبت هایشان اشاره کردند که بعضی ها گفتند دنیای بدون انسان می‌تواند دنیای اخلاقی باشد و بعضی ها گفتند که انسان باید باشد، تا دنیا اخلاقی باشد، ولی من می گویم که نه دنیای بدون انسان خوب است و نه اینکه انسان تجویزگر اخلاق صرف باشد. بنده معتقدم که جهان با انسان اخلاقی برخاسته از تعالیم الهی، می‌تواند زیست خوبی را بر روی زمین رقم بزند.
    ما نباید دنیا را با یک دست، فقط خودمان اداره کنیم، بلکه باید از ظرفیت همه آن هایی که دغدغه اخلاق دارند، استفاده کنیم و دست در دست هم جهان اخلاقی بسازیم و کارهای مشترک این گونه که به همت آقای دکتر کاشانی و پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی شکل گرفته است، امیدواریم جهانی را پیش رو بسازد که نه خواهان حذف انسان از کره خاکی باشد و نه انسان زمین را بر دیگران تنگ کند، بلکه یک زیست اخلاقی خوب شکل بگیرد.
    مراکز مختلف، درخواست کتاب رابطه اخلاقی انسان و حیوان را داشتند و این بدین معنی است که چنین عرصه هایی مورد نیاز است و باید حوزه های علمیه آنچه مورد نیاز است را تولید کند. تولید فقط این نیست که ما تولید کنیم. هیچ شرکتی به میزان تولیداتش، کیفیتش ارزیابی نمی‌شود، بلکه به میزان تاثیرگذاریش ارزیابی می شود. ما امروز باید ببینیم تولیدات معرفتی به چه نتیجه و اثرگذاری رسیده است. این همه کتاب و مقاله نوشتیم، نتیجه اش چیست؟ گاهی دانشگاه های دنیا یک کتاب را چاپ می کند، اما ۷۰ بار مجدد چاپ می شود. اگر مجموعه و یا فردی به میزان تولیداتش ارزیابی می شود، آنجا باید مصیبت خواند، اما اگر به میزان اثرگذاری اش ارزیابی می شود، بدین معنی است که ما برنده ‌ایم. ما باید ببینیم امروز چه مقدار توانستیم در فضای بیرونی، در گسترش اخلاق، به ویژه اخلاق انسان و حیوان ادبیات تولید کنیم. ما وقتی به کتاب رابطه اخلاقی انسان و حیوان مراجعه می کردیم، گزاره های اخلاقی که مخصوصاً در کتاب مفاتیح الحیات حضرت علامه جوادی آملی به آن اشاره شده است، بسیار ناب و عالی است و در هیچ جای دنیا نیست و جالب این است که ظاهراً ما این گزاره ها را برای روز دیگر نگه داشتیم.
    در دنیایی که آمارهای وحشتناک وجود دارد، ما مسلمانان باید علم ناب اسلام و ادبیات بر مبنای گزاره های اخلاقی را تولید و صادر کنیم. آمار نشان می دهد که استفاده از حیوانات برای آزمایش های دارویی بین سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ به شدت افزایش داشته است. داروها را اول بر روی حیوانات آزمایش و پیاده می کنند که انسان‌ها سالم باشند و هر چه حیوان بمیرد، اشکال ندارد. ما اینگونه می خواهیم دنیا را اخلاقی کنیم و انسان دو سال بیشتر عمر کند، اما یک میلیون حیوان بمیرد. آمارهای آزمایش بر روی حیوانات همراه با درد و بدون بیهوشی و همچنین آماری که همراه با درد و بیهوشی بوده است، بدین معنی که حیوانات بیچاره ها هم درد کشیدند و هم بیهوشی شدند. در سال ۱۹۹۲ فاجعه ترین آمار کشتار حیوانات را داشتیم و بر علیه حیوانات شوریدیم، اما با پژوهش ها و تولید ادبیاتی که در دنیا اتفاق افتاده است، وضعیت رو به بهبود پیش رفته است. آمارها نشان می دهد که ۶۸ درصد آزار حیوانات در خانه ها اتفاق می افتد. در کشور ژاپن آمار آزار حیوانات از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ روند افزایشی داشته است. بیشترین اخوت انسان با حیوان در سال ۲۰۰۰ با سگ بوده است و در عین حال بیشترین آزار هم در مورد سگ انجام شده است.
    تولید ادبیات غنی اسلامی در موضوع رابطه اخلاقی انسان و حیوان
    در دانشگاه ملبورن مرکز مطالعاتی وجود دارد که رابطه اخلاقی انسان و حیوان را بررسی می‌کند، اما در ایران هیچ مرکز پژوهشی رابطه اخلاقی انسان و حیوان وجود ندارد. در دانشگاه ملبورن، پروژه‌های جدیدی در رابطه با امکان زیست اخلاقی انسان و حیوان در حال اجرا می باشد، اما ما مسلمانان و شیعیان در هیچ یک از این پروژه ها حاضر نیستیم و آن ها اصلاً نمی دانند ما چه منابع غنی داریم و ما هم اصلاً خبر نداریم که آن ها چه می‌کنند. دانشگاه وین نیز مرکز مطالعات رابطه اخلاقی انسان و حیوان دارد و به عنوان مثال بر روی موضوع رابطه اخلاقی انسان با حیوانات موزی پژوهش انجام می دهند. در مناسک حج مسلمانان آمده است که حتی اگر حیوانات موزی به شما نزدیک شد، حق ندارید کار غیر اخلاقی کنید. خداوند می فرماید نمونه زیست اخلاقی این است که شما باید همیشه حاجی باشید، بدین معنی که باید همیشه اینگونه زیست کنید و ما باید این سبک ادبیات را تولید کنیم. در دانشگاه بارسلونا نیز مرکز رابطه مطالعات اخلاقی انسان و حیوان وجود دارد و نمونه ها را آوردم که اشاره کنم در دنیا اینگونه ادبیات تولید می شود و به لطف خداوند و همت دوستان، ما توانستیم حداقل یک کتاب با این موضوع چاپ کنیم. در دنیا مجله تخصصی درباره اخلاق با حیوانات به نام «اخلاق حیوانات» وجود دارد که صرفاً بر این موضوع پژوهش می‌کند و ما ضعیف نیستیم، بلکه غایب هستیم.
    سوال حاضرین (حسن موساکو از کشور اوگاندا): هندوها معتقد هستند که ما نباید حیوانات را بکشیم و قربانی کنیم و نباید گوشت آن ها را بخوریم. آیا شما با این تفکر از هندوها حمایت می‌کنید؟ و سوال دوم این است که ما با بیماری های زیادی مثل کرونا مواجه شدیم که انسان نیاز دارد و ناچار است برای حمایت از بشریت، آزمایش های متعدد پزشکی را بر روی بعضی از حیوانات انجام دهد. در غیر این صورت باید چه کار کنیم، آیا باید اجازه بدهیم که انسان ها از بیماری بمیرند. آیا شما کاملاً با این تفکر مخالفید یا اینکه دارای شرایطی است؟
    پروفسور دیو اسمیت: این برداشتی است که ما از کلیسا و از متون مقدس مسیحیت و یهودیت داریم، اینکه تورات می گوید یک سلسله مراتبی وجود دارد، حقیقت است و این سلسه مراتب را اعمال می کند. اینکه انسان در جایگاه بالاتر از حیوانات است، قابل چشم پوشی و اغماز نیست و در واقع انسان ها از حیوانات به عنوان خوراک، به عنوان نمونه آزمایش داروها و غیره استفاده می کنند. حالا اینکه تا چه حد این مسأله درست و تا چه حد غلط است، باید به این بپردازیم که خداوند حیوانات را در خدمت انسان آفریده است، اما ما نباید به طرزی حیوانات را ذبح و سلاخی کنیم که ظلمی بر آن ها روا داشته باشیم. انسان موجودی خلاق است و خداوند انسان را به حضانت و امانت داری تمام موجودات روی زمین برگزیده است و او باید با توجه به شعور و فهمی که دارد، شیوه ای را خلق کند که کمترین ظلم را بر حیوانات روا بدارد. اینکه ما بخواهیم بگوییم انسان نمی تواند از حیوانات به عنوان خوراک استفاده کند، چون ممکن است به آن ها ظلم شود یا نمی تواند از آن ها برای آزمایش داروها استفاده کند، بلکه اجرای همه مواردی که به آن اشاره شد، یک شیوه‌ ای دارد. این موضوع در مورد طبیعت نیز صدق می کند، زمانیکه آب از آسمان نازل می شود، انسان برای نگهداشت آب هم شیوه هایی را خلق کرده است و انسان باید هم از طبیعت و هم از حیوانات طوری استفاده کند که کمترین آسیب به آن ها برسد و یا اصلاً هیچ آسیب و ضرری به طبیعت و حیوانات وارد نشود و این آن چیزی است که خداوند از ما خواسته است. انسان ها خوشبختانه می توانند گیاهخوار باشند، اما ما حتی در متون مقدس و پزشکی هم داریم که انسان برای بقاء باید از مواد مختلفی مانند گیاهان و گوشت تغذیه کند و نمی‌توانیم بگوییم که این روش خیلی غیر انسانی و یا کاملاً انسانی است، بلکه باید یک تعادلی ایجاد شود که با ذبح بیش از اندازه و بیش از نیاز آن ها به حیوانات هم ظلم نشود.
    ایجاد تعادل بین انسان و منابع در خلقت
    حجت الاسلام دکتر یحیی جهانگیری: تشریع تابع تکوین است و انسان باید اول مسائل تکوین را حل کند. خلقت باید متوازن و متعادل باشد، بدین معنی که عدالت باشد، عدالت بودگی یعنی تعداد انسان بر روی زمین به تعداد منابع باشد، نمی‌خواهم بگویم که باید انسان را حذف کنیم که بعضی ها ایده دنیای بدون انسان را مطرح می کنند. مشکل تفکر جهانی این است که بین منابع طبیعی که در دنیا است و انسان تعادل وجود ندارد و ما نمی‌توانیم از تشریع صحبت کنیم و بگوییم که عادلانه زیست کنید، چراکه هنوز زیرساخت زیست عادلانه فراهم نشده است. جمعیت انسان بر روی زمین ۱۶ میلیارد نفر بشود و منابع طبیعی کم باشد، در اینصورت مردم درخت ها را خواهند خورد. ما باید اول از عادلانه بودگی تکوین صحبت کنیم، سپس به عدالت در تشریع بپردازیم. اگر این اتفاق رخ ندهد، کتاب های ما خوانده نخواهد شد و اگر خوانده هم بشود، به آن عمل نخواهد شد.
    حاضرین: در تفاوت دیدگاه اسلام و مسیحیت در مبحث اخلاق نسبت به حیوانات می توان گفت که گویا دیدگاه اسلام خیلی برای آقای دکتر دیو اسمیت شفاف و روشن بیان نشده است که ایشان در صحبت ها فرمودند ما تلاش کنیم ظلم در ذبح حیوانات به حداقل برسد. اگر ظلم صادق شد، حتی یک فرد آن هم ظلم محسوب می شود و ظلم درجه بندی کمتر یا بیشتر ندارد. لذا نگاه دین و اسلام بیان شود، اگر شکار با ذبح شرعی و دستورات شرعی محقق شود، اشکال ندارد. اما فقهای شیعه فتوا دادند که اگر شما برای خوش گذرانی و برای تفریح حتی با گفتن بسم الله، شکار کنید، جایز نیست و حرمت دارد.