چکیده
آرمانشهرها، ایدهآلهایی هستند که اندیشمندان، مبتنی بر آموزههای دینی و علمی خود ترسیم میکنند تا مبتنی بر آن جوامع، در مسیر تعالی، از اهداف والایی برخوردار باشند. آرمانشهرهای ترسیمی توسط اندیشمندان اسلامی، سالهاست که در «زمینه» سنّتی خود باقی مانده و مبتنی بر تحولات عظیم مدرنیته، بازخوانی نشده است. بهنحوی که برخی از آموزهها ممکن است ناکارآمد و غیرعقلانی بهنظر برسند. همچنین جوامع مدرن اسلامی، از مسیر تعالی مبتنی بر آموزههای اسلامی، به مسیر پیشرفت مدرن تغییر مسیر دادهاند.
بازخوانی این آرمانشهرها، نقطه عطفی است برای جهتگیری دستگاههای عظیم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دینی بهسوی اهداف و ایدهآلهای اسلامی. در این مقاله، در اقدامی نوآورانه، ابتدا با بهرهگیری از روش استنطاقی، مدینه فاضله فارابی در دو بُعد الزامات و پیامدها، مبتنی بر آموزههای مدرنیته، واکاوی شده و سپس با بهرهگیری از رویکرد تحلیل مضمون، طی مراحل ذیل، مضمون فراگیر «نظام اعتمادات اجتماعی»، بعنوان رهیافت اصلی این تحقیق در مدرنیزاسیون مدینه فاضله فارابی، استخراج شده است: الف- طراحی ماتریسهای الزامات و پیامدها؛ ب- استخراج و پالایش مفاهیم و گزارههای پیامدی در ماتریس پیامدها (۳۸ پیامد بعنوان گزارههای پایه)؛ ج- استخراج و پالایش الزامات (۲۷ الزام بعنوان گزارههای پایه)؛ د- استخراج شش مفهوم سازماندهنده ؛ هـ- استخراج مضمون فراگیر.
کلیدواژهها: «مدینه فاضله فارابی»، «نظام اعتماد اجتماعی»، «مدرنیزاسیون»، «الزامات»، «پیامدها»
دانشوران و اندیشمندان بسیاری در جهان اسلام، از جمله فارابی در کتاب آراء أهل المدینه الفاضله، ابوالحسن عامری در کتاب السعاده و الاسعاد، و نظامی گنجهای در کتاب اسکندرنامه، به تصویر جامعههای آرمانی خود مبتنی بر مبانی فلسفی و شرایط محیطی، پرداختند. وجود آرمانشهرها، همانند ترسیم جامعه مهدوی در اسلام، انگیزهای بوده تا همه دستاندرکاران سیاسی، علمی، مذهبی و فرهنگی، به مزایا و فواید تحقق آن بپردازند و این منجر به نهادینهسازی آرمانخواهی در سطوح مختلف جامعه میشده است.
هرچند برخی آرمانشهرگرایی و پرداختن به آن را نهتنها لغو و بیهوده میدانند بلکه معتقدند زیانبخش هم هست. (ر.ک: کارل پوپر، ۱۳۸۴: جلد دوم، فصل نهم). اما افرادی معتقدند طرح اینگونه بناها پارهای معایب جوامع موجود را روشنتر میسازد و محرک شوق و همت انسانی برای اصلاح و بهبود است. همچنین یاور اهالی سیاست در ارزیابی جوامع موجود است و گهگاه نشان میدهد که اگر نظامات دیگر در جامعه برقرار آید کدام نتایج از آن حاصل میشود (زرینکوب، ۱۳۹۸: ۲۳۳).
با ظهور مدرنیته اول و ادعای قطعیت در علم (Giddens,1977: 36-45) و تغییر و تحولات عظیم در ابعاد زندگی بشر، جوامع بشری از دو حیث دچار فقدان آرمانگرایی و توقف در حرکت آرمانگرایانه شدند. یکی عرفیگرایی و تقلیل جایگاه دین (ویلم، ۱۳۸۶: ۱۳۱) و بیاعتمادی به نجاتبخش بودن آموزههای دینی و دیگری عدم وجود آرمانها یا آرمانشهرهایی متناسب با جامعه مدرن. در واقع آنچه در آرمانشهرهای سنتی موجود بود، مبتنی بر شرایط محیطی قبل از مدرنیته است و برای بشر امروزی قابل فهم نیست و قابلیت اجرا ندارد. چهبسا در برخی ابعاد، از وضعیت فعلی عقبافتادهتر هم هست.
بنابراین بازخوانی آرمانشهرها، خصوصاً آرمانشهرهای برآمده از مبانی صحیح فلسفی و آموزههای اسلامی، نقطه عطفی است برای جهتگیری جوامع مدرن به سوی اهداف و ایدهآلهای آرمانی. چنانچه آرمانگرایی و طراحی ایدهآلها، بخواهد بر اساس استقرا و روش علمی عصر مدرنیته صورت پذیرد، دستاوردی جز ایدهآلتایپ وبری (See: Weber, 1949) و موارد مشابه آن نخواهد داشت. این دستاوردها فاقد «مبانی نظری روشن و قابل دفاع» است و نیز نظاممند نیست و محدود به حوزهای خاص از زندگی بشر، مثل بروکراسی سازمانی است؛ نه آرمانشهر. بنابراین، متون مذکور باید ناظر به مسائل فکری معاصر نیز استنطاق شوند تا امتداد اجتماعی و تاریخی خود را پیدا کنند.
هرچند تلاش طراحان آرمانشهرها بر فرازمانی و فرامکانی بودن آن است و تغییر صورتها، تأثیری در اصل طرح نداشته باشد، لیکن در جهشهای تمدنی (که حجم، عمق و گستره تغییرات، فراتر از تصورات قبلی بشر است)، ممکن است عوامل و مؤلفههای صوری، مخلّ مبانی باشند. بعنوان مثال، فراگیر شدن انواع دموکراسی در عصر مدرنیته، پایگاههای کسب قدرت در حکمرانی را از مباحث نظامی، به بدنه جامعه جابهجا کرد و حتی در برخی جوامع اسلامی، منجر به خلق مفهوم «جمهوری اسلامی» شد.
شاید یکی از دلایل مهم در عدم تحقق آرمانشهرها، عدم توجه کافی به اقتضائات اجرایی آن در مقام طراحی و در مقام عمل باشد. در وضع کنونی، با توجه به عجین و نهادینهشدن مؤلفههای مدرنیته در بطن جوامع بشری، بعید است که بتوان به قبل بازگشت و آرمانشهری از جنس سبک زندگی سنتی طراحی کرد. بنابراین بایستی به آرمانشهری اندیشید که تکلیف خود را با مؤلفهها و ابعاد مدرنیته، مشخص کرده باشد.
این مقاله، در سدد است ضمن مروری اجمالی بر آرمانشهر فارابی و بررسی مهمترین تفاوتهای جامعه مدرن و سنتی، به استنطاق آن بپردازد تا از این رهگذر، دستاوردهایی را بمنظور بازخوانی و طراحی مدینه فاضله جدید در بر داشته باشد.
این تحقیق، دو حیطه مدرنیته و آرمانشهر را به روش استنطاقی، واکاوی میکند. اینکه مستقیماً و صراحتاً تحقیق یا اثر پژوهشی، بدینگونه انجام شده باشد، در محدوده بررسی، موردی یافت نشد. اما در هر یک از حیطههای مذکور، به وفور آثار ارزشمند یافت میشود. چه در حوزه آرمانشهرها و چه در حوزه مدرنیته.
افلاطون در بین قدیمیترین طراحان آرمانشهر، بیش از دیگران مشهور است (مصباح یزدی، ۱۳۶۷: ۴۵۳). پس از او، اندیشمندان اسلامی همچون فارابی در کتاب اندیشههای اهل مدینه فاضله (۱۳۶۱)، ابوالحسن عامری در کتاب السعاده و الاسعاد (۱۳۹۸)، و نظامی گنجهای در کتاب اسکندرنامه، جامعههای آرمانی خود را معرفی کردهاند. اندیشمندان مسیحی نیز همچون توماس مور (۱۳۷۳) در لامکان، اگوستین قدیس در شهر خدا (۱۳۹۲)، فرانسیس بیکن[۱] درآتلانتیس نو (۲۰۰۹) و تعداد زیادی از افراد دیگر، تلاش کردهاند تا آرمانشهرهای خود را ارائه نمایند.
در حوزه مدرنیته و ویژگیهای آن نیز آثار فراوانی موجود است که هریک از زاویهای به آن پرداختهاند. از بین این متون، میتوان به دو اثر مهم زیر اشاره کرد:
کتاب پیامدهای مدرنیت آنتونی گیدنز[۲] (۱۹۹۷)، جامعهشناس نامی معاصر که تعبیری نو و تأملبرانگیز از تحولات نهادی متأثر از مدرنیته ارائه میکند.
گیدنز در کتاب دیگر خود با عنوان تجدد و تشخص (۱۹۹۱)، توانسته ارتباط مطلوبی بین آموزههای جامعهشناسی تجدد و روانشناسی انسان مدرن برقرار سازد. در این اثر، نویسنده احتجاج میکند که تجدد فعلی، نوعی نظم مابعد سنتی است که ویژگی عمده آن قدرت بازتابندگی وسیع نهادهای نوین اجتماعی است. آثار این تغییرات بر «هویت شخصی» و تجدید نظرهای مداوم در آن، مطالبی است که مفید فایده برای این تحقیق است.
آرمانشهرها نوعی چارچوب و قالب اندیشیدن درباره مسائل حلناشده زندگیاند و از آرمانها و آماجهایی سخن میگویند که بشر برای دستیابی به آنها در تلاش است. آرمانشهر، کشوری خیالی است که در آنجا زندگانی مردم کامل و قرین رستگاری است. اما بیان این آرزو، بر حسب زمان و مکان جلوهها داشته و به مقتضای پیشرفت عقلی و تجربی آدمی و به تناسب شناخت او از جهان پیرامونش رنگها پذیرفته است (اصیل: ۱۷).
شاید بتوان اهمیت آرمانشهرها و بررسی آنها را در این عبارت خلاصه کرد که: آرمانشهر، تصور جامعه ایدهآل بر اساس مبانی نظری همان جامعه است. بر این اساس، میتوان به ارزیابی عملکرد حکومتها و حرکت به سمت نقاط آرمانی پرداخت.
در اوج درخشش فرهنگ اسلامی، ابونصر فارابی، اندیشه شهر آرمانی را در کتاب خود به نام «اندیشههای اهل مدینه فاضله» مطرح ساخت و جامعه آرمانی بر پایه اندیشه فلسفی و در قالب مفاهیم شریعت اسلامی طراحی کرد. مدینه فاضله فارابی، از معموره زمین آغاز و در کوچکترین حد خود، به شهر اطلاق میگردد (فارابی، ۱۳۶۱: ۲۵۶).
در دستگاه فلسفی فارابی، خیر افضل تنها در اجتماع مدنی بهدست میآید. فارابی به پایگاه فرد در اجتماع بر حسب سرشت و استعداد او نظر دارد و براین باور است که اگر فرد در جامعه به کاری که طبیعت او اقتضا دارد و هرکس بر حسب سرشت و شایستگی ذاتی خویش به کاری بپردازد و سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی بر حسب شایستگی افراد تشکیل شود مدینه فاضله در زمین تحقق پیدا میکند (همان: ۲۵۱-۲۵۳). در ادامه برخی از ویژگیهای شهر آرمانی فارابی به اجمال ارائه شده است.
فارابی انواع اجتماعات را بر حسب دو ملاک مورد بررسی قرار میدهد: ۱ـ ملاک جغرافیایی؛ ۲ـ رسیدن به کمال. بنابر ملاک اول، یعنی عوامل جغرافیایی و روابط درونی اجتماعات انسانی، آنها به دوگونه کامل و غیرکامل تقسیم میشوند، که وجه ممیز اجتماعات کامله آن است که قادر به رفع نیازهای اعضای خود باشد. این اجتماعات، خود بر سه قسماند: ۱ـ عظمی؛ ۲ـ وسطی؛ ۳ـ صغری. در مقابل، اجتماعات ناقص، ناتوان از رفع نیازهای خودند که عبارتند از: ۱ـ ده؛ ۲ـ محله؛ ۳ـ کوی؛ ۴ـ منزل. منزل ناقصترین نوع اجتماع است (اصیل، ۱۳۸۱: ۱۴۵).
فارابی، هدف و غایت شهر آرمانی را رسیدن به سعادت میداند. سعادت، خیر مطلق است و خیر آن چیزی است که به وجهی در رسیدن انسان به خوشبختی سود افتد (فارابی، ۱۳۶۱: ۲۵۶). وی سعادت را در کنار امر معنوی و اخروی، امری دنیوی و مادی نیز در نظر گرفته و تحصیل آن را به زندگی مدنی و نظام سیاسی متوقف دانسته است (یوسفی راد، ۱۳۹۷: ۲۶).
نظام مدینه از تمامیت و کمال برخوردار است و نظمی سلسلهمراتبی در آن جریان دارد. این نظم فضا و رابطه بین کاملترین عضو که مخدوم مطلق است و ناقصترین فرد مدینه که خادم مطلق است را پر میکند. نظام مدینه و تدبیر امور مطابق دریافت رئیس مدینه از سعادت تحقق مییابد و نسبت رئیس اول به اعضای مدینه شبیه نسبت قلب است به بدن (همان).
بعد از تشبیه رئیس اول به قلب و عضو رئیس، فارابی در سیاست مدینه میآورد: و او را به سبب اول که سایر موجودات ممکن قایم به ذات اویند، مانند میکند (فارابی، ۱۹۹۶: ۹۵) و ارزش هر عضو از این مدینه به نسبت دوری و نزدیکی وی به ریاست و رهبری متفاوت و متفاضل است و در آن، هر عضو با اعضای دیگر، دارای رابطهای رئیس و مرئوسی است (فارابی، ۱۳۶۱: ۲۶۰-۲۶۲). فارابی در مورد انسانها، علاوه بر تفاوت افراد، قائل به تفاضل در استعداد برای حصول معرفت و رسیدن به سعادت است (فارابی، ۱۳۵۸: ۱۶۰-۱۶۱).
در مدینه فاضله فارابی، رئیس و رهبر در رأس قرار دارد و قوام و دوام سایر اجزا به وجود اوست. فارابی معتقد است ریاستِ رئیس، ارادی ملوک نیست، بلکه او فطرتاً رئیس است. او به واسطه دانایی و ارتباط با عقل فعال و شناخت سعادت حقیقی، وظیفه رساندن مدینه به سعادت را بر عهده دارد. فارابی رئیس مدینه را مقدّم بر مدینه میداند (فارابی، ۱۳۶۱: ۲۶۱-۲۶۳).
از نظر فارابی، حکمت شرط اساسی رئیس مدینه فاضله است؛ چرا که در اتّصال با عقل فعّال، دو طریق ممکن وجود دارد: یکی قوه ناطقه و دیگری مخیله. وصول قوه خیال به عقل فعال توسط نبی صورت میگیرد و حضور و وجود پیامبر در هر زمان و مکان، امکان ندارد. لذا عدم اتصال قوه خیال و استمرار آن را حکمت و اتصال قوه ناطقه با عقل فعال جبران میکند که در توانایی فیلسوف ـ رئیس است (فارابی، ۱۳۷۵: ۱۰-۱۵).
فارابی، رئیس مدینه را از رئیس نخست آغاز مینماید. رئیس نخست علیالاطلاق کسی است که به طور مطلق نیازمند به رئیسی دیگر نیست که بر او ریاست کند؛ نه در کلیات و نه در جزئیات. این همان انسانی است که باید گفت مورد وحی الهی واقع شده است؛ یعنی به مرتبهای که بین وی عقل فعال و واسطهای نمانده باشد (فارابی، ۱۳۵۸: ۱۵۵ و ۱۵۶).
فارابی در صورت فقدان رئیس اول، به ترتیب ریاست رؤسای دیگر شامل: ریاست تابعه مماثل، ریاست سنت، رؤسای سنت و رؤسای افاضل را برای اداره جامعه پیشنهاد میدهد. فارابی برای هر کدام از این رؤسا، شروطی را قائل است که حتی المقدور، خلأ عدم امکان بهرهگیری از رئیس اول را پر کنند.
عدالت، زمینه دستیابی به آرمانشهر فارابی است و عدالت در این آرمانشهر، بر محور «شایستهسالاری» محقق میشود. عنصر عدالت از نظر فارابی، مدار تدبیر مدینه فاضله است. در واقع فارابی با بهرهگیری از عدالت اساس نظام تکوینی عالم را تشریح و آن را در ساختار مدینه آرمانی وارد ساخته و نظام اخلاق فردی را بر اساس آن، توجیه کرده است. از نظر فارابی سعادت بشر که شامل تقرب به پروردگار است، زمانی قابل تحقق است که بشر عدالتمحور در درون سیستمی عدالتمحور که مبتنی بر شریعت عدالتمحور قرار داشته باشد (نک. فارابی، ۱۹۹۶: ۲۱).
- مدل مفهومی فارابی در شکلگیری انواع مدینه
فارابی در کنار مدینه فاضله، جوامع غیرفاضله را مطرح میکند. جوامع غیرفاضله، جوامعی هستند که معیار و سلسله مراتب جامعه فاضله در آنها از بین رفته است. جوامع غیرفاضله عبارتند از: جاهله، فاسقه و ضالّه (نک. فارابی، ۱۳۶۱).
فارابی تقسیمبندی جوامع بر مبنای دو شاخص «علم به حقیقت یا فضیلت» و «عمل به حقیقت یا فضیلت» انجام داده است که مَخلص آن در جدول زیر ارائه شده است:
شاخص مدینه | علم به حقیقت یا فضیلت | عمل به حقیقت یا فضیلت |
فاضله | + | + |
جاهله | _ | _ |
فاسقه | + | _ |
ضاله | _ | + |
بر اساس آموزههای فارابی، مسیر حرکت انسان و جوامع انسانی از مبدأ به مقصد و فرآیندهای آن، مبتنی بر «محرکهای معرفتی» و «محرکهای انگیزشی» صورت میگیرد. جنس محرکهای معرفتی و انگیزشی، تعیین کننده نوع فرایند رسیدن به مقصد است. این فرایند ممکن است فرایند هدایت و سعادت باشد و انسان را به اعلی علیین برساند و یا فرایند ضلالت باشد و انسان را به اسفلالسافلین برساند. نمودار زیر، مدل مفهومی فارابی را در شکلگیری انواع مدینه نشان میدهد.
مقصد: اعلی علّیین |
مقصد |
مبدأ |
مقصد |
محرک های معرفتی:عقل، وحی، سبک زندگی، مهارت و تجربه، شهود |
محرک های انگیزشی:اشتراک در فضایل |
محرک های معرفتی:خرافات، تجربه، عقل جزئی |
محرک های انگیزشی:اشتراک در لذات، اشتراک در منافع |
مقصد: اسفل السافلین |
مقصد |
از نظر گیدنز، مدرنیته را میتوان شیوههای زندگی یا سازمان اجتماعی خاصی در نظر گرفت که از قرن هجدهم میلادی در اروپا ایجاد شد و نفوذ آن تدریجاً جهانی شد. اساساً مدرنیته از گذشته جدا شده و منقطع است. مدرنیته دارای شاخصهای سبک زندگی مدرن، جامعهپذیری مدرن و اجزاء هویتی مدرن است (گیدنز، ۱۳۷۷: ۴-۸).
بعضی از نظریهپردازان، اعتلای مواردی مانند سرمایهداری و فناوری، لیبرالیسم و فردگرایی، بروکراسی و پروسه عقلانیسازی جهان، علم نوین و فلسفۀ تاریخ را بهعنوان مضامین و اجزاء مدرنیته میدانند. همچنین، بعضی مؤلفههایی مثل انسانگرایی، اندیشه پیشرفت، مادیگرایی، عقل و خردگرایی، ویژگی تجربی، برابریطلبی و احساساتگرایی را جزء مؤلفههای مدرنیته میدانند (رهنمای رودپشتی و همکاران، ۱۳۹۳: ۳).
در این بخش، ویژگیهای مدنی مدرنیته، مبتنی بر روش کیفی مستفاد در این تحقیق، به صورت رفت و برگشتی، با مناط استنطاق مدینه فاضله فارابی، پالایش و انتخاب نهایی شده است، که عبارتند از: ۱. بحران هویت در جامعه مدرن، ۲. ازجاکندگی و جدایی زمان و مکان؛ مهمترین علل بروز بحران هویت در مدرنیسم، ۳. «نشانههای نمادین»، ۴. «نظامهای کارشناسی»، ۵. مدرنیته و دگرگونی در مفهوم غریبه، ۶. مدرنیته و اختلال در نظام اعتمادات اجتماعی سنتی، ۷. بیتوجهی مدنی، ۸. پروسه احراز هویت و تفاوت آن در جوامع مدرن و سنتی. در ادامه، بطور مختصر موارد فوق، تبیین میشود.
محوریترین مباحث مدرنیته، حول هویت و رابطه آن با مدرنیته قرار دارد (نک. گیدنز ۱۹۹۷ و ۱۹۹۱). هویت مدرن، ابعاد مفهومی گستردهای دارد که مناط ما در این تحقیق پرداختن به این موضوعات نیست. از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد (نک. محمدزاده و حاجیانی، ۱۳۹۶: ۳۰۱): ۱- بعد اجتماعی، ۲- هویت جهانی، ۳- غربگرایی، ۴- بُعد سیاسی، ۵- در زمانه بودن، ۶- دنیاگرایی، ۷- انسانگرایی.
منظور از هویت در این تحقیق، قالبهای مشخصی است که منجر به بروز شباهتها و تفاوتها میشود و امکان برقراری ارتباط معنادار و پایدار در بین افراد یک جامعه فراهم میگردد (زلفعلیفام و جعفری، ۱۳۸۸: ۱۲۲).
زیمل، یکی از مؤلفههای مدرنیته را فردیت میداند (Glatzer, 2006). در واقع در اثر دگرگونی شاکله اجتماع از سنتی به مدرن و بروز آثار جهانیشدن، هویت اجتماعی و فردی بشر و ماهیت وی تغییر کرده که در مجموع این موضوع متأثر از نوعی هویتزدایی اجتماعی بوده است (گلمحمدی، ۱۳۷۷: ۵۷). در چنین فضای اجتماعی، فرآیند جهانیشدن موجب دگرگونی در منابع هویتی و هویتگزینی افراد نیز شده است (خواجهنوری و همکاران، ۱۳۸۹: ۱۲۹).
معنای «ازجاکندگی» این است که روابط اجتماعی پس از انفکاک از سایر زمینهها، مجدداً در زمینههای دیگری شکل میگیرد و از بند عادتها و عملکردهای محلی آزاد میشوند (گیدنز، ۱۳۷۷: ۱۴). درواقع، ازجاکندگیِ مناسبات اجتماعی، به معنای خروج از قالبهای زندگی، ترکیبِ دوباره آنها در طول زمان و مکان و نیز تشکیل مجدد زمینههایی که دوباره موجدِ این مناسبات است (پیرسون، ۱۳۸۰: ۱۷۲ – ۱۷۱).
منظور از «جدایی زمان و فضا» فاصلهگیری و «تهیشدن زمان» از فضای محلی در نتیجه شیوههای مدرن محاسبه زمان است. «جدایی زمان و مکان» نیز بستر ایجادِ «ازجاکندگی» است. در هر فرهنگِ پیش از مدرن روشهایی بمنظور احتساب زمان وجود داشت و با توجه به شرایط آن دوران، معمولاً قادر نبودند «اوقات» را بیارتباط با شاخصهای مکانی، تعیین کنند. این مسأله با ساخت ساعت مکانیکی و عرضه آن برای تمامی افراد جامعه شکل دیگری پیدا کرد و عامل مهمی در جدایی مکان از زمان شد. کارکرد اصلی «ساعت» از این حیث، در بیان بعد یکنواختی از زمان «تهی» بود. زمانی که آنچنان کمّی شده که امکان تعیین دقیق نقاط روز را فراهم ساخته است (گیدنز، ۱۳۷۷: ۲۴-۲۱). بنابراین در دوران مدرنیته، فواصل مکانی بهمعنی فواصل زمانی نمیباشد و همسانی در تنظیم وقت، امکان فعالیت اجتماعی در دوردستها را هم فراهم میکند.
از نظر گیدنز، ازجاکندگی با دو عامل مشخص میشود. ۱. خلق نشانههای نمادین، ۲. استقرار سیستمهای کارشناسی. وی از پول بعنوان اهمّ نشانههای ارتباطی یاد میکند. گیدنز در زمره افرادی است که سیستم پولی را تعریف کرده و میان «پول محاسبه» و «پول کامل»، قائل به تمایز است. همچنین از نظر وی میان پول و زمان ارتباط وجود دارد. پول ابزار تعویقانداختن و فاصلهگیری زمانی-مکانی است. پول کامل، سرمایه را از مالک جدا میکند و ابزاری بمنظور ازجاکندگی است (گیدنز، ۱۳۷۷: ۴۲).
در واقع نشانههای نمادین، وسایل تبادلی بدون توجه به ویژگیهای افراد و گروهها است. این ابزارها، ابزار دگرگونی و مشتمل بر ارزشهای استانداردشده میباشند. مثل پول که در بین بافتهای اجتماعی مختلف، امکان تبدیل و تعویض دارد (نک. همان).
- «نظامهای کارشناسی»
بر اساس نظرات گیدنز، نظام کارشناسی را میتوان مهمترین رهیافت مدرنیته در هویتبخشی به اجزاء انسانی و نهادی تلقی کرد. این موضوع وابسته به آن است که افراد تا چهمیزان قادرند اطلاعات فنی و غیرفنی، تکنسینها، مشاورها و غیره را استفاده نمایند و اطلاعات مورد نظر خود را اخذ و از آن در زندگی خود بهرهبرداری و هویت شخصی و جمعی خود را دگرگون کنند (به نقل از ذوالفقاری و سلطانی، ۱۳۸۹: ۳۰).
مراد گیدنز از سیستم کارشناسی، سیستمِ انجام کار خاص یا مهارت فنی است. سیستمهای کارشناسی مکانیسمهای ازجاکننده هستند. چونکه در اشتراک با نشانههای نمادین، روابط اجتماعی را از فوریتهای محیط جدا میسازند. همچنین خود این سیستمها نشانه اعتماد است. اعتمادی که وابسته به مهارت و تخصص، فارغ از شناخت کارشناس میباشد. یک سیستم کارشناسی نیز به همان روش نشانههای نمادین، با تضمین انتظارات در گستره زمانی- مکانی فاصله دارد، عمل ازجاکندگی را انجام میدهد (گیدنز، ۱۳۷۷: ۴۲).
از نظر گیدنز، تمامی مکانیسمهای ازجاکندگی، مستلزم اعتماد است و اعتماد در تمامی نهادهای مدرنیت بایستی وجود داشته باشد. در واقع اعتماد به مبادلات پولی، اعتماد به دولت منتشرکننده پول کامل است (همان).
اعتماد عبارت است از اتکاء یا اطمینان به نوعی کیفیت یا صفت یک شخص یا یک چیز، یا اطمینان به حقیقت یک گفته (نک. همان: ۳۷). اعتماد اجتماعی نیز دلالت بر انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأییدشده بهلحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمانها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعیشان دارند، تعریف شده و مقارن با رابطه متقابل تعمیم یافته است (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۰: ۹-۷).
از خصوصیات اعتماد این است که اعتماد با غیبت در زمان و مکان مرتبط است. چونکه ضرورتی ندارد بر فردی که در معرض دید است اعتماد کرد. یعنی شرط اعتماد، نه فقدان قدرت که کمبود اطلاعات است. بعبارت دیگر، انسان مجبور است به چیزی یا کسی که درباره آن آگاهی ندارد اطمینان کند (گیدنز، ۱۳۷۸: ۴۰-۴۲).
«اعتماد» در دوره پیش از مدرن عمدتاً وابسته به نظام خویشاوندی، مذهب و سنت بود ولی در دوره مدرن، به دلیل دگرگونیِ روابط، تغییر کرده و این دگرگونی، عاملِ تغییر قالبِ روابطِ صمیمیِ اجتماعی شده است (گیدنز، ۱۳۷۷: ۸۵). در این شرایط ناهمسان، افراد با عضویت همزمان در گروههای مختلف و چندگانه بدنبال قوام هویت اجتماعی خود هستند (۲۰۰۹ ,.Miller et al).
حال در چنین شرایطی، میتوان انتظار داشت که مشکل اعتماد، همچون یک فرایند اجتماعی در ارتباطات و کنشهای مردم، جدّی تلقّی شود. در واقع تمامی مکانیسمهای ازجاکندگی، چه نشانههای نمادین و چه نظامهای کارشناسی، به اعتماد وابستهاند (گیدنز، ۱۳۷۸: ۳۳-۳۴). امکانپذیری مناسبات میان جوامع و افراد آن و زندگی انسان بر پایه اعتماد دوطرفه است. نظم اجتماعی بر پایه اعتماد اجتماعی است و باعث تقلیل تنشها و افزایش انسجام میشود (شارعپور، ۱۳۸۵: ۴۸). ازاینرو رابرت پاتنام معتقد است اعتماد اجتماعی یکی از مهمترین سازههای سرمایه اجتماعی است (۱۳۸۰: ۲۸۵).
«غریبه» در فرهنگهای سنتی، به شخصی گفته میشود که از بیرون وارد شود. لذا فینفسه مظنون است و احتمالاً علیرغم زندگی چندین ساله در آنجا، از زوایای مختلف قادر نباشد اعتماد محلیها را کسب کند. لیکن در جوامع مدرن، «غریبه»، بهگونهای کموبیش دایمی با دیگرانی کنش دارد که یا آنها کاملاً ناشناسند و یا قبلاً هرگز آنها را ندیدهاند و این در قالب تماسهای نسبتاً گذرا انجام میپذیرد (همان: ۹۵). در واقع مفهوم غریبه در دوران مدرن، کارکرد قبل را ندارد، و مهارتهای تخصصی، جایگزین مهارتهای محلی شدهاند.
گافمن معتقد است آن چیزی که اقسام مواجهات زندگی امروزی را محافظت میکند، «بیتوجهی مدنی» است. بعنوان مثال دو فرد در پیادهرو از کنار یکدیگر میگذرند و هر یک به چهره همدیگر نگاه سریعی میاندازد و رد میشود. «بیتوجهی» در اینجا، بیتفاوتی نیست. این نگاه سریع به معنای بازشناسایی دیگری به عنوان یک عامل و یک آشنای بالقوه است. توجه سریع به نظاره دیگری و چشم دوختن متقابل به او در هنگام رد شدن، به معنای ضمنی بازتضمین عدم نیت دشمنانه است (همان: ۹۶-۹۷).
با مراجعه به سوابق و عملکرد افراد در زندگی شخصی و اجتماعی میتوان بهترین افراد را برای مدیریت در سطوح مختلف جامعه یا تعامل، شناسایی، انتخاب و منصوب کرد است. گرچه اتخاذ این رویکرد، نتیجه کاملی در بر ندارد، اما بدیلی هم در حال حاضر ندارد. مراجعه به سوابق و عملکرد افراد جامعه، در جوامع سنتی، شهودی و سینه به سینه بود، ولی در جوامع مدرن، بنا به تفاوتهای اساسی که با جوامع سنتی دارد، شهود و انتقالِ سینه به سینه اساساً بیمعنا است. این مهم در عصر مدرنیته، مبتنی بر تقسیمات بروکراتیک بین نظامات کارشناسی و ثبت و بازخوانی اطلاعات آرشیوی، صورت میگیرد. چیزی که اساساً در جوامع سنتی ماقبل مدرن، وجود نداشته و ابداع بزرگ بشر در این دوره بوده است.
در این بخش، با بهرهبرداری از ویژگیهای مدنی مدرنیته که در بخش قبلی تبیین شد، طی مراحل ذیل، به استنطاق مدینه فاضله فارابی، در محورهای مبیّن در این پژوهش، در دو بُعد الزمات و پیامدها پرداخته میشود:
دو ماتریس، جهت استخراج الزامات و پیامدهای مؤلفههای مدنی مدرنتیه طراحی شد که مؤلفهها در ستونهای ماتریس و محورهای مدینه فاضله در سطرهای ماتریس قرار گرفت.
سؤال محوری در ماتریس پیامدها عبارت است از: چنانچه مدینه فاضله، این ویژگی مدرنیته را بهتنهایی داشته باشد، چه پیامدهایی را در بر خواهد داشت؟ و سؤال محوری در ماتریس الزامات عبارت است از: برای آنکه مدینه فاضله سنتی، مدرن شود، چه الزاماتی باید داشته باشد. مفاهیم مندرج در سطر و ستون ماتریسهای مذکور در ذیل نشان داده شده است:
ردیف | مفاهیم مندرج در سطرهای ماتریس |
۱ | اجتماعات عظمی |
۲ | اجتماعات وسطی |
۳ | اجتماعات صغری |
۴ | اجتماعات کامله |
۵ | اجتماعات ناقصه |
۶ | سعادت دنیایی |
۷ | سعادت اخروی |
۸ | نظام سلسله مراتبی بر مبنای تفاضل علم |
۹ | رئیس مدینه، رافع اختلالات |
۱۰ | رئیس مدینه، کاملترین فرد مدینه |
۱۱ | ارادی نبودن ریاست رئیس مدینه توسط ملوک |
۱۲ | وظیفه به سعادت رساندن مدینه بر رئیس مدینه |
۱۳ | رئیس مدینه، سبب حصول ملکات ارادی در اجزاء |
۱۴ | وظیفه دفع شرور ذاتی و ارادی از مدینه |
۱۵ | لزوم برخورداری از فضایل چهارگانه نظری، فکری، خلقی و عملی توسط رئیس |
۱۶ | رئیس اول |
۱۷ | ریاست تابعه مماثل |
۱۸ | ریاست سنت |
۱۹ | رؤسای سنت |
۲۰ | رؤسای افاضل |
۲۱ | اصالت ریاست |
۲۲ | عدالت |
۲۳ | شایستهسالاری و چینش بر اساس عدل |
ردیف | مفاهیم مندرج در ستونهای ماتریس |
۱ | ازجاکندگی و جدایی زمان و مکان |
۲ | فردیت |
۳ | تغییر پروسه اعتمادسازی |
۴ | تغییر مفهوم غریبه |
۵ | نظامهای کارشناسی |
۶ | نشانههای نمادین |
۷ | بیتوجهی مدنی |
ماتریس پیامدها، شامل ۱۶۱ خانه است که در مجموع ۱۴۴ پیامد در نتیجه تلاقی مفاهیم مندرج در سطر و ستونهای ماتریس استخراج شده است. در این میان، ۱۰۶ گزاره تکراری پیدا شد که پالایش شده و در نهایت، ۳۸ پیامد بعنوان گزارههای پایه استخراج و در جدول زیر نشان داده شده است.
مفاهیم پایه (پیامدها) | مضامین سازمان دهنده |
وابستگی بهرهمندی از رفاهیات به نظام اعتمادسازی مدرن | اعتمادسازی مدرن |
وابستگی در بهرهمندی از خدمات معنوی به نظام اعتمادسازی مدرن | |
رابطه دو سویه نظام اعتمادسازی مدرن و اختلالات | |
تعیینکنندگی نظام اعتمادسازی مدرن | |
بهرهمندی از نتایج نظام اعتمادسازی مدرن در مدیریت و هدایت جامعه | |
نظام اعتمادسازی مدرن، عامل مهم در حصول ملکات ارادی در اجزاء | |
نظام اعتمادسازی مدرن، عامل مهم در دفع شرور ذاتی و ارادی از مدینه | |
بحران در اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی | بحران در اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی |
اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی برای رئیس | |
میسورسازی تحقق سعادت دنیایی | |
میسورسازی تحقق سعاد اخروی | |
بحران هویت و عدم شناخت ایجاد خواهد شد | بحران هویت و عدم شناخت |
ناکارآمدی نظام اعتمادسازی سنتی | |
بیتوجهی مدنی | |
جهانیشدن گستره وابستگیها در تحقق سعادت دنیایی | جهانیشدن |
جهانیشدن گستره وابستگیها در تحقق سعادت اخروی | |
جهانیشدن گستره کمال رئیس در مقایسه با سایرین | |
جهانیشدن گستره ملوک | |
جهانیشدن گستره فضایل چهارگانه رئیس | |
جهانیشدن سلسله مراتب | سلسله مراتب جهانی |
جهانیشدن سلسه مراتب افراد | |
رتبهبندی شدن افراد در تراز جهانی | |
غیرشخصی شدن نظامات | نظامات کارشناسی |
وابستگی سعادت دنیایی به نظامهای کارشناسی | |
وابستگی سعادت اخروی به نظامهای کارشناسی | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در تشخیص سلسله مراتب بر مبنای علم | |
رفع اختلالات به کم نظامهای کارشناسی | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در تشخیص رئیس مدینه | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در به سعادت رساندن مدینه | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در حصول ملکات ارادی اجزاء | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در دفع شرور ذاتی و ارادی از مدینه | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در برقراری عدالت | |
تعیینکنندگی نظرات نظامهای کارشناسی در شایستهسالار | |
غیرفردی شدن سعادت طلبی دنیایی توسط رئیس | |
غیرفردی شدن سعادت طلبی اخروی توسط رئیس | |
غیرفردی شدن سعادت طلبی دنیایی و اخروی توسط رئیس |
ماتریس الزامات، شامل ۱۶۱ خانه است که در مجموع ۱۴۴ الزام در نتیجه تلاقی مفاهیم مندرج در سطرها و ستونهای ماتریس و نیز در مقایسه با پیامدهای استخراج شده در ماتریس پیامدها استخراج شده است. در این میان، ۱۱۷ گزاره تکراری پیدا شد که پالایش شده و در نهایت، ۲۷ الزام بعنوان گزارههای پایه استخراج و در جدول زیر نشان داده شده است.
مفاهیم پایه (الزامات) | مضامین سازماندهنده |
رهایی از قید عادتها و عملکردهای محلی | جهانیشدن گستره فعالیتها |
زمینهسازی برای اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی برای رئیس در سطح جهانی | |
لزوم توجه به سعادت دنیایی آحاد بشر، فارغ از هرگونه مرزبندی | |
لزوم توجه به سعادت اخروی آحاد بشر، فارغ از هرگونه مرزبندی | |
زمینهسازی برای اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی برای رئیس در سطح تک تک افراد | |
لزوم ایجاد زیرساختهای بهرهگیری از نشانههای نمادین | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی | راهاندازی و بهرهگیری از نظامات کارشناسی |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی درتأمین سعادت دنیایی | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در تأمین سعادت اخروی | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در شکلگیری نظام سلسله مراتبی | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در رفع اختلالات | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در رتبهبندی افراد | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در تأمین سعادتمندی جامعه | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در حصول ملکات ارادی در اجزاء | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در دفع شرور ذاتی و ارادی از مدینه | |
زمینهسازی برای اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی برای رئیس از طریق نظام کارشناسی | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در برقراری عدالت | |
التزام به راهاندازی و بهرهگیری از نظامهای کارشناسی در برقراری نظام شایستهسالاری | |
امکان امتداد عادلانه و فاقد مرزبندی خدمات مادی در سراسر دنیا | رتبهبندی و اعتبارسنجی در تراز جهانی |
امکان امتداد عادلانه و فاقد مرزبندی خدمات معنوی در سراسر دنیا | |
رتبهبندی افراد در تراز جهانی | |
ایجاد زیرساختهایی برای شناخت واقعی فوری و مورد نیاز افراد از همدیگر | |
راهاندازی نظام اعتبارسنجی افراد | |
راهاندازی نظام رفاهی مبتنی بر نظام اعتمادات اجتماعی | |
درج شاخصهای معنوی و وزن دهی هدفمند در نظامات رفاهی | |
وزندهی هدفمند به شاخص علم در رتبهبندی افراد | |
راهاندازی نظام رفاهی و معنوی مبتنی بر نظام اعتمادات اجتماعی |
پس از پالایش مفاهیم و گزارههای پایه، مفاهیم سازماندهنده در هر ماتریس استخراج شده است. در مجموع سه مفهوم سازماندهنده در ماتریس الزامات و شش مفهوم سازماندهنده در ماتریس پیامدها استخراج شده است. از این میان، سه مفهوم سازماندهنده در دسته الزامات و پیامدها، مشترک میباشد. بنابراین در نهایت شش مضمون سازماندهنده استخراج شده که به شرح زیر است:
- جهانیشدن گستره فعالیتها
- رتبهبندی و اعتبارسنجی در تراز جهانی (سلسله مراتب جهانی)
- راهاندازی و بهرهگیری از نظامات کارشناسی
- بحران هویت و عدم شناخت
- بحران در اشراف اطلاعاتی و قدرت فرمانرانی
- اعتمادسازی مدرن
در پایان با تحلیل مضامین سازماندهنده، مضمون فراگیر استخراج شده است. این مضمون عبارت است از: «نظام اعتمادات اجتماعی مدرن». در ادامه نظامات اعتمادات اجتماعی مدرن و ابعاد آن مبتنی بر مضامین سازماندهنده، تبیین میشود.
مبتنی بر آنچه در قسمت نظام اعتماد اجتماعی و سایر ابعاد مدرنیته توضیح داده شد، منظور از نظام اعتمادات اجتماعی، یک سیستم اطلاعاتی هوشمند است که سوابق عملکرد حقیقی و حقوقی افراد را مبتنی بر یک نظام ارزیابی عادلانه نگهداری و در یک نظام طبقهبندی مورد وفاق و با امنیت مناسب، عرضه مینماید. اطلاعات این سیستم، مبنای تصمیمگیری و گزینش افراد در سطوح مختلف مدیریتی در جامعه آرمانی است.
در واقع این سیستم، بر محور آبرو و حیثیت اجتماعی افراد، طراحی میشود. اعتبار و حیثیت اجتماعی (یا به عبارت دیگر آبرو)، نیازی است که بشر برای فعالیت و زندگی در اجتماع بدان نیاز دارد. آبرو، جان و مال، سه موضوع مهم است که در شریعت در درجه اول اهمیت قرار دارد و بر همه موارد شرعی مقدم است (نک. تحفالعقول، ج۱: ۳۱).
- اهمیت نظام اعتمادات اجتماعی در تحقق شایستهگزینی
در این بحران هویتی که در جوامع «ازجاکنده شده» ایجاد میشود و سیستم مناسبی برای شناسایی مدیران کارآمد وجود ندارد، یک راه این است که افراد، خودشان، نسبت به بیان سوابق درخشان خود اقدام کنند. به نوعی خوداظهاری کنند. لیکن خوداظهاری نسبت به عملکرد در چنین جوامعی، مفسدههای متعددی دارد.
مهمترین کارکرد نظام اعتمادات اجتماعی، در تحقق فضیلت عدل در جامعه است. مشکل بزرگی که همواره جوامع بشری در اثر عدم شایستهگزینی وجود داشته است، بیعدالتی و وجود ظلم سیستمی است. به این معنا که یک مدیر ناکارآمد و نالایق از زوایای مختلف به لحاظ سیستمی به جامعه آسیب میرساند.
مدرنیزاسیون مدینه فاضله فارابی با رهیافت نظام اعتمادات اجتماعی، شائبه سکولاریزاسیون را در پی دارد. در واقع این سؤال مطرح است که چگونه میتوان جامعه را مدرنیزه کرد، اما از معایب مدرنیزاسیون نظیر سکولاریزاسیون در امان بود؟ پاسخ این پرسش مهم را در خود رهیافت نظام اعتمادات اجتماعی میتوان یافت. نظام ترفیع و ارتقاء در مدینه فاضله، بر محور شاخصهای دینی و با هدف شایستهسالاری است. شایستهسالاریِ برخواسته از مؤلفههای دینی، بستر مهمی است برای تحقق عدالت اسلامی. در واقع رئیس جامعه، برآمده از نتایج نظام اعتمادات اجتماعی است و تنها راه کسب اعتبار و ارتقاء درجه در این نظام، تعهد و تقید به شاخصههای دین مبین اسلام است. این رهیافت، در واقع، ضمانتنامه عینی در مدرنیزاسیون مدینه فاضله فارابی است.
- ویژگیها و ساحات نظام اعتمادات اجتماعی
نظام اعتمادات اجتماعی، نظامی است که در همه ساحات اجتماعی، کاربرد دارد و میزان سرمایه اجتماعی هر فرد را رصد، ارزیابی و بازنمایی میکند. بعنوان مثال، ارائه اطلاعات در ابعادی همچون توان مالی، اعتبار سیاسی، وضعیت فکری و عقیدتی، وضعیت تخصصها، مهارتها، تجارب و عملکرد مطلوب یا نامطلوب در حوزههای کاری و غیرکاری را میتوان از این سیستم انتظار داشت.
بر اساس نظرات پاتنام چندین منفعت را برای نظام اعتمادات اجتماعی میتوان برشمرد: ۱. کمک به هماهنگسازی و همنوایی نسبت به رفتارهای مطلوب در حل وضعیتهای دشوار کنشهای جمعی ۲. کاهش هزینههای تجارت و معامله ۳. آگاهتر کردنِ مردم نسبت به راههای متعددی که سرنوشت آنها به آن وابسته است ۴. تسهیل جریان اطلاعات ۵. امکان بهبود زندگی افراد از طریق روشهای روانشناسانه و زیستشناسانه (نک. شارعپور و دیگران، ۱۳۸۸: ۲۴).
آنچه در این نوشتار از اهمیت زیادی برخوردار است، بهرهگیری از سیستم اعتمادات اجتماعی در سنجش «عملکرد مدیریتی» و میزان توانمندی افراد در این زمینه است. در مواقعی که نیاز به انتخاب افرادی برای پُست یا جایگاهی است این سیستم بهترین و نزدیکترین گزینهها را پیشنهاد خواهد داد. سپس از افراد تقاضا میشود که مبتنی بر دسترسی که به اطلاعات شخصی خود دارند، نسخهای را در انتخاب تصمیمگیرنده قرار دهند.
همچنین با این سیستم، مشکل بحران هویت بطور نظاممند حل میشود و جایگاه اعتباری افراد در جامعه مشخص میشود و در هنگام مواجهه با سازمانها و افراد، وزن و اعتبار افراد قابل تشخیص است.
عدم سوگیری، بیطرفی و برخورداری از نگاه بخشی، از جمله ویژگیهایی است که بایستی نظام اعتمادات اجتماعی از آن برخوردار باشد. بر این همین اساس، لازم است نظام اعتمادات اجتماعی از جایگاه ویژهای برخوردار باشد. بطور طبیعی، کسب جایگاه و اعتبار بیشتر و به تبع آن، کسب قدرت و ثروت، بسیاری را وسوسه میکند. این نظام بایستی در بالاترین سطح مدیریتی قرار داشته باشد تا از هرگونه سوگیری سیاسی یا نفوذ ناشایستگان، بر حذر باشد.
جوامع مدرن با شرایط خاصی که دارند، دچار بحران هویت و یا عدم احراز میزان اعتبار افراد مواجه هستند. این مهم بر انتخاب شایستگان در هر حوزهای، تأثیر جدی گذاشته است و عدم شناخت صحیح منجر به عدم انتخاب صحیح میشود. این رخداد، یک بیعدالتی اجتماعی است که به تبع آن نارضایتی را بدنبال دارد.
براساس آموزههای فارابی در خصوص آرمانشهر، بستر اصلی تحقق آرمانشهر، عدالت است و محور اصلی عدالت اجتماعی حکومت شایستگان یا حکیمان است و حکیمان را بایستی یا از ابتدا تربیت کرد یا از بین افرادی که قبلاً به این درجه از شایستگی رسیدهاند، انتخاب کرد. در هر دو، نیاز به سیستمی است که بتوان عملکرد و تواناییهای آنها را ثبت و بازیابی کرد. این مهم در «نظام اعتمادات اجتماعی» قابل تحقق است. با استقرار سیستم اعتمادات اجتماعی، بر مدینه فاضله فارابی که دستاورد این تحقیق است، زمینه نظارت مردمی بر عملکردها و بستر عدالت اجتماعی فراهم میشود و بهرهوری و رضایتمندی را بطور همافزا افزایش میدهد.
نظام اعتمادات اجتماعی، نظامی تکساحتی نیست و در ساحات مختلف زندگی اجتماعی، همچون فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع حضور دارد و سرمایههای افراد در هر ساحت، رصد و ارزیابی میکند.
- ازکیا، مصطفی؛ غفاری، غلامرضا (۱۳۸۰)، بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی شهر کاشان، نامه علوم اجتماعی، ۹(۱۷): ۳-۳۱.
- اصیل، حجتالله (۱۳۸۱)، آرمانشهر در اندیشه ایرانی، تهران: نشر نی.
- آگوستین قدیس (۱۳۹۲)، شهر خدا، مترجم: حسین توفیقی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
- پاتنام، رابرت (۱۳۸۰)، دموکراسی و سنتهای مدنی (مترجم: محمدعلی دلفروز)، تهران: نشر روزنامه سلام.
- پوپر، کارل ریموند (۱۳۸۴)، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران: نشر خوارزمی.
- پیرسون، کرستوفر (۱۳۸۰)، معنای مدرنیت: گفت و گو با آنتونی گیونز. مترج: علی اصغر سعیدی، تهران: کویر.
- الحرانى، أبو محمد الحسن بن على بن الحسین بن شعبه (۱۳۶۳)، تحف العقول عن آلالرسول (ص)، به تصحیح و تعلیق علىاکبر غفاری، چاپ دوم، مؤسسه النشر الاسلامی.
- خواجهنوری، بیژن؛ روحانی، علی و هاشمی، سمیه. (۱۳۸۹)، «سبک زندگی و هویت ملی (مطالعه موردی: دانشآموزان دبیرستانهای شهر شیراز)»، مطالعات ملی، شماره ۴۴:۱۲۷-۱۵۲.
- ذوالفقاری، ابوالفضل و سلطانی، لاوین. (۱۳۸۹»، (بررسی رابطه سبک زندگی با هویت قومی جوانان (مطالعه موردی: شهرستان مهاباد)»، مجله جامعهشناسی ایران، دوره ۱۱، شماره۲ :۲۴-۵۰.
- رهنمای رودپشتی، فریدون؛ بنیمهد، بهمن و میرسعیدی، جعفر (۱۳۹۳»، (مدرنیته و حسابداری مدیریت»، فصلنامه علمی پژوهشی دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، سال سوم، شماره ۱۲.
- زرینکوب، عبدالحسین، (۱۳۹۸)، تاریخ در ترازو: درباره تاریخنگری و تاریخنگاری، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ بیست و دوم.
- زلفعلیفام، جعفر و جعفری، مظفر (۱۳۸۸)، «تحلیل جامعهشناختی هویت اجتماعی دختران دانشجوی دانشگاه گیلان»، پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره ۳: ۱۲۱-۱۰.
- عامری، محمدبن یوسف؛ (۱۳۹۸): السعاده والاسعاد فیالسیرهالانسانیه. تصحیح و ویراستاری: حسین قدمی؛ مجتبی مینوی، قم: آیت اشراق.
- شارعپور، محمود (۱۳۸۵)، سرمایه اجتماعی: مفهومسازی، سنجش و دلالتهای سیاستگذاری، ساری: سازمان مدیریت و برنامهریزی مازندران.
- شارعپور، محمود؛ آزاد ارمکی، تقی و عسکری، علی (۱۳۸۸)، بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با مدارا در بین دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی، مجله جامعهشناسی ایران، ۱۰(۱): ۶۸ – ۹۴.
- فارابی، ابونصر (۱۳۵۸)، سیاست مدینه؛ ترجمه: سید جعفر سجادی؛ تهران: انجمن فلسفه ایران.
- فارابی، ابونصر (۱۳۶۱)، اندیشههای اهل مدینه فاضله؛ ترجمه سیدجعفر سجادی؛ تهران: نشر زبان و فرهنگ ایران.
- فارابی، ابونصر (۱۳۷۵)، احصاء العلوم جلد۱، شارح: بو ملحم، علی، بیروت، ناشر: دار و مکتبه الهلال.
- فارابی، ابونصر (۱۴۰۵ هـ.ق)، فصول متنزعه، تحقیق: فوزی متری بخار، بیروت: دار المشرق.
- فارابی، ابونصر (۱۹۶۱ م)، فصول المدنی، تحقیق: م. دنلوپ، لندن، انتشارات کمبریچ.
- فارابی، ابونصر (۱۹۹۶)، السیاسه المدنیه، ج۱، شارح: بو ملحم، علی، بیروت: دار و مکتبه الهلال.
- گلمحمدی، احمد (۱۳۷۷)، جهانی شدن، فرهنگ و هویت، تهران: نی.
- گیدنز، آنتونی (۱۳۷۷)، پیامدهای مدرنیت، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران: نشر مرکز.
- گیدنز، آنتونی (۱۳۷۸)، تجدد و تشخص، ترجمه: ناصر موفقیان، چاپ دوم، تهران: نشر نی.
- مختاری، مرضیه و نظری، جواد (۱۳۸۹)، جامعهشناسی کیفیت زندگی، تهران: انتشارات جامعهشناسان
- مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۶۷)، جامعه و تاریخ از نگاه قرآن، دسترسی در:
- مور، توماس (۱۳۷۳)، آرمانشهر (یوتوپیا)، ترجمه داریوش آشورى و نادر افشار نادرى، چ۱، شرکت سهامى انتشارات خوارزمى، تهران.
- ناظرزاده کرمانی، فرناز (۱۳۷۶)، فلسفه سیاسی فارابی، تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا.
- نظامی گنجهای (۱۳۱۶)، شرف نامه (اسکندرنامه)، قابل دسترسی در:
- ویلم، ژان پل (۱۳۸۶)، جامعهشناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، نشر علم.
- یوسفیراد، مرتضی (۱۳۹۷)، اسباب و عوامل سعادت در آرای فارابی، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی، فصلنامه سیاست متعالیه، شماره بیستم، ۲۵-۴۲.
- Bacon, Francis (2009): The New Atlantis. Auckland, N.Z.: Floating Press. Available online at: http://search.ebscohost.com/login.aspx.
- Filippo, E. (1987). Personnel Management, New York: MC Graw.-Hill international Edition.
- Giddens, Anthony (1991): Modernity and self-identity. Cambridge: Polity.
- Giddens, Anthony (1997): The consequences of modernity. 6th pr. Stanford, Calif.: Stanford Univ. Press.
- Glatzer, W. (2006). “Quality of Life in the European Union and the United States of America: Evidence from Comprehensive Indices”, Applied Research in Quality of Life, 1(2):169-188.
- Miller, K. P., Brewer, M. B., & Arbuckle, N. L. (2009). Social Identity Complexity: Its: Correlates and Antecedents. Group Processes & Intergroup Relations, 12(1), pp. 7994.
- Weber, Max (1949), The methodology of social sciences. Translated and edited by Edward Shils and Henry Finch, Glencoe Illinois, the free press.
[۱] – Francis Bacon
[۲] -Anthony Gidenz