نشست علمی «روانشناسی شناختی و رابطه آن با دین» با ارائه سرکارخانم دکتر فاطمه رئیسی روز چهارشنبه ۲ اسفند به همت گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
به گزارش مرکز همکاریهای علمی و بین لملل این نشست علمی به صورت حضوری و مجازی و با حضور سرکار خانم دکتر فاطمه رئیسی با محورهای زیر به بحث و بررسی گذاشته شد: معرفی روانشناسی شناختی، حوزه های آن و نسیتش با سایر حوزه های علوم شناختی و رابطه آن با دین.
در ابتدا دبیر جلسه با طرح اولیه موضوع نشست علمی، به معرفی اجمالی #روانشناسیشناختیدین پرداخته و گفتند:
گروه فلسفه پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در راستای اجرای کلان پروژه «علوم شناختی دین» و با هدف شناسایی شبهات، مواجهه علمی، روشمند و انتقادی با آنها، بسط معارف اسلامی در قلمرو نوپدید علومشناختی دین و حرکت به سوی تاسیس الهیات شناختی اقدام به برگذاری سلسله نشستهایی با محوریت علوم شناختی دین کرده است.
علوم شناختی (Cognitive science) مطالعه علمی و بین رشته¬ای ذهن و فرآیندهای آن است و به دنبال یافتن چگونگی بازنمایی و پردازش اطلاعات وارده به ذهن از راه ادارک و تفکر و عمل ما است. علوم شناختیِ دین (Cognitive science of religion) که شاخهای جدید از علوم شناختی است، به دنبال یافتن مبنای شناختی و چگونگی بازنمایی و پردازش باورها، احساسات، عواطف و اعمال دینی در ذهن است و تلاشی است برای استفاده از قابلیتهای علوم شناختی در مطالعه دین.
در همین راستا روانشناسی شناختی علمی است که به مطالعه فرایندهای پردازش اطلاعات در ذهن از قبیل توجه، ادراک، حافظه، زبان، حل مسئله، خلاقیت و استدلال میپردازد. در دیدگاه روانشناسان شناختی، ذهن را باید در قالب ابزارهای ذهنی و به عبارت بهتر ساختارها و فرایندهای شناختی به فهم درآورد که عمدتا مبنایی تکاملی دارند، ابزارهایی که شرط امکان مفاهیم هستند. از این رو امور شناختی باید در زمینه ابزارهای ذهنی مورد بررسی قرار گیرد. پژوهشگران روانشناسی شناختی که همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی هستند با تکیه بر تشابه عملکرد مغز با رایانه، به ذهن به عنوان دستگاه پردازشگر اطلاعات مینگرند. جاستین بارت اولین و به معنایی مهمترین نام در روانشناسی شناختی دین است که مبانی طـبیعی دیـن را در وجوه روانشناسانهای جستجو می¬کند که امکان فهم امور پیچیده دینی را میسر می¬کنند. وی در آثـار خـود اعمال و مـفاهیم دیـنی را از منظری مورد بررسی تجربی قرار می¬دهد که می¬توان روانشناسی رشد شناختی دین قلمداد کرد.
خاستگاه روانشناسی شناختی (cognitive psychology) روانشناسی تکاملی یا فرگشتی (Evolutionary psychology) است که در ۱۹۲۰ مورد توجه قرار گرفت و خاستگاه روانشناسی تکاملی نیز نظریه انتخاب طبیعی داروین در کتاب منشأ انواع است. روانشناسی تکاملی تلاشی است برای درک سازشهای عاطفی و شناختی تکامل یافته که آشکارکننده «طبیعت روانشناختی آدمی» است. در واقع روانشناسی تکاملی دیدگاهی است که به بررسی صفات روانی از جهت تکاملی میپردازد و در پی شناسایی صفاتی روانی است که در جهت سازگاری تکامل پیدا کردهاند. وجه تمایز دیدگاهِ شناختی، کم توجهی به فعالیتهای عصبی و رابطه محرک_پاسخ و توجه به ادراک، فهم، تصمیمگیری و حل مسئله از طریقِ شهود می¬باشد و شناخت را در تمامِ این فرایندها محور توجه خود قرار می¬دهد. شناخت مفهومی است که تمامی صورت¬های آگاهی اعم از ادراک، تصور، تفکر، استدلال و غیره را در بر میگیرد.
در ادامه سرکار خانم دکتر رئیسی گزارشی مفصل از حوزه های روانشناسی شناختی و ارتباط آن سایر حوزه های علوم شناختی و دین به شرح زیر دادند:
حوزههای روانشناسی شناختی: ادراک فرایندی فراتر از احساس -حافظه و توجه – قضاوت کردن – تصمیمگیری – حل مسئله – استدلال کردن – خبرپردازی
- حافظه: حافظه بخشی از شناخت که همراه با رمزگذاری و طبقهبندی و بازخوانی اطلاعات است. فرایندهای موجود در حافظه شامل سه مرحله میشود: رمزگردانی یا سپردن به حافظه – ذخیرهسازی یا نگهداری در حافظه – بازیابی یا فراخوانی از حافظه.
- توجه: فرایند شناختی است که در آن تمرکز ذهن بر محرک یا محرک خاصی از محیط جمع میشود و محرکهای دیگر نادیده گرفته میشوند. انواع توجه: ارادی – غیرارادی
- حل مسئله: پردازش شناختی تفکر و رفتاری است جهت رسیدن به هدفی که به راحتی در دسترس نیست. این تعریف استلزاماتی دارد که عبارتند از: حل مسئله یک فرایند کاملا شناختی است و پیامد رفتاری و ذهنی میتواند داشته باشد – حل مسئله یک فرایند اجرای عملیات شناختی است که بر روی بازنماییهای نمادی ذهنی صورت میگیرد – حل مسئله جهتدار است به سمت حل کردن یک مسئله میباشد – حل مسئله امری فردی است و بستگی به ذهنیت و وضعیت شناختی فرد حلکننده دارد. در این قسمت مباحثی مانند انواع مسئله، مراحل حل مسئله و روشهای حل مسئله پرداخته شد.
- ادراک: فرایند آگاهی یافتن از دادههای حسی و رسیدن به شناخت است. نوعی مقولهبندی دادههای محیطی در سطح بالاتر.
- استدلال کردن: استدلال ترکیب قانونمند قضایای معلوم برای رسیدن به قضایای مجهول است. ارتباط قضایا در ذهن بین چند قضیه و رسیدن به نتیجه یقینی. انواع استدلال عبارتند از: شهودی که بر اساس حواس است و متقن نیست – تمثیل که برمبنای شباهت و همانندی بین دو چیز، یا براساس وجهشبه بین دو چیز است – استقرا که رسیدن از جزء به کل در ذهن است – قیاس که از کل به جزء رفتن است.
- خبرپردازی: ذهن انسان تا آن جا که مربوط به پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات است بسیار شبیه ذهن رایانههاست. سه عنصر اصلی خبرپردازی عبارتند از: ذخیره اطلاعات: مکانهای مختلف در ذهن که اطلاعات در آن ذخیره میشود، مانند حافظه حسی، حافظه کوتاهمدت، حافظه بلندمدت، حافظه معنایی، حافظه اپیزودیک و غیره – فرآیندهای شناختی: فرآیندهای مختلفی که تجربهها را بین حافظههای مختلف منتقل میکند. برخی از فرآیندها شامل ادراک، کدگذاری، ضبط، تکهتکه کردن و بازیابی است – شناخت اجرایی: آگاهی فرد از نحوه پردازش اطلاعات در درون او. همچنین به شناخت نقاط قوت و ضعف آنها مربوط می شود. این بسیار شبیه به فراشناخت است.
- شناخت: شناخت یا Cognition یعنی کسب دانش و مفهوم از طریق تفکر، تجربه و حواس. شناخت شامل فرایندهای فکری و حتی عملی است. از جمله فرایندهای درگیر در شناخت شامل؛ ادراک، توجه، شکلگیری دانش، حافظه و حافظه کاری، قضاوت، حل مسئله، تصمیمگیری، استدلال و زبان. شناخت از زمان تولد با درونیسازی و برونیسازی و کسب طرحواره آغاز میشود.
- شناخت اجتماعی: ترکیبی بین روانشناسی شناختی و روانشناسی اجتماعی است. شناخت اجتماعی رابطه نزدیکی با ادراک اجتماعی و زیربنای شناخت دنیای اجتماعی دارد.
- نظریه ذهن: نظریه ذهن توانایی نسبت دادن وضعیت ذهنی مثل نیت، احساسات، خواستهها و باورها به خود و دیگران است.
- آموزش و پرورش شناختی: آتچه در آموزش و پرورش شناختی مهم است عبارتند از: انتقال دانش مهم نیست بلکه یادگیری واقعی و همگام با زندگی واقعی مهم است – درگیر شدن کامل با یادگیری – دانش آموز فعال است نه تعاملی – استفاده از تکنولوژیهای جدید در امر آموزش – مستدل کردن آموزش – ایجاد مسئله در آموزش و حل آن همه توسط یادگیرنده – کاوشی بودن و اکتشاف امر آموزش – سازندهگرایی یعنی ساختن دانش.
در ادامه نسبت روانشناسی شناختی با دیگر حوزه¬های علوم شناختی مورد توجه قرار گرفت: زبانشناسی و روانشناسی شناختی – علوماعصاب شناختی و روانشناسی شناختی – هوش مصنوعی و روانشناسی شناختی.
نهایتا جلسه با سوال شرکت کننده¬ها در خصوص نسبت دین با روانشناسی شناختی و تاکید بر اینکه دین و گرایش به آن ریشه در ساختار شناختی ما دارد به پایان رسید.