گزارش هم‌اندیشی علمی چهارمین همایش علوم انسانی – اسلامی، پژوهش و فناوری با عنوان:حکمرانی در مطالعات قرآنی خاورشناسان

هم‌اندیشی علمی چهارمین همایش علوم انسانی اسلامی، پژوهش و فناوری با عنوان «حکمرانی در مطالعات قرآنی خاورشناسان» در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزارش شد.

به گزارش مرکز همکاری‌های علمی و بین  الملل علیزاده موسوی در ابتدای این جلسه گفت: بعد از انقلاب اسلامی ایران مساله حکومت در اندیشه اندیشمندان ایرانی به طور جدی مطرح شد. حکمرانی دو معنای خاص و عام دارد. معنای خاص آن صرفا به تاثیر حکومت ها بر جامعه به ویژه در حوزه سیاسی توجه دارد. اما معنای عام آن شامل حکمرانی علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … می شود.

در حکمرانی علمی، حضور هدفمند و ایجاد جریان و تاثیرگذاری در جامعه علمی مد نظر است. در گروه مطالعات تطبیقی میتوان این معنای حکمرانی را پیگیری کرد.

نقدهایی که عمدتا تا کنون درباره آثار مستشرقان نوشته شده ، نقدهای درون دینی است که مبتنی بر شناخت و کاربست روشهای آنان نبوده است فلذا نتوانسته است تاثیرگذاری بر فضای علمی غرب و شرق داشته باشد و چالشی برای آنان ایجاد کند.

در معنای خاص حکمرانی هم میتوان با بررسی محتواهای تولید شده توسط آنان که مرتبط با بحث حکمرانی هستند به این بحث پرداخت. برای نمونه دیدگاههای نویورت درباره سیر تطور تصور حکومت اسلامی در سیر نزول چهارمرحله‌ای قرآن که در طی آن به تدریج ارجاعات قرآنی به داستانهای سایر انبیا افزایش یافته است.

مومنی در ادامه گفت: بسیاری از مستشرقان یهودی و مسیحی هستند. مسیحیان عیسی ع را شخصیتی وماروائی توصیف میکنند که در این دنیا به دنبال ازدواج و حکومت و … نبوده است. لذا وقتی به بحث حکومت پیامبر ص می پردازند دو رویکرد دارند.

الف) رویکرد شبهه محور: برخی این شبهه را مطرح کرده اند که پیامبر اسلام ص در راستای اغراض دنیوی خود دست به تشکیل حکومت زده است.

ب) رویکرد همدلانه: برخی نیز به مزیت رویکرد چند بعدی پیامبر به زندگی بشری اشاره دارند و ایشان را قابل الگوبرداری میدانند در جهان مدرن امروز، به خلاف حضرت عیسی ع .

همچنین باید به مبانی فکری مستشرقان توجه داشت: برای نمونه باور به جدایی دین از سیاست.

یوسفی مقدم بیان داشت: در بررسی آثار مستشرقان دو نکته مهم را باید مد نظر داشت:الف) آنان تلاش دارند که همان رویکرد به انجیل را در مورد قرآن نیز به کار ببنندند و از همه مهمتر، آن را نیز تاریخمند بدانند که نتیجه آن، این است که آن را ساخته فکر و قلم بشری بدانند. برای نمونه مسائلی که در اختلاف قرائات مورد توجه قرار میدهند در همین راستاست.

نتیجه این رویکرد آن است که بسیاری از مسائل و معارف قرآنی کارکرد و اعتبار خود را از دست میدهند.

ب) مستشرقان مسیحی تلاش دارند چهره مسیحیت را بازسازی کنند. [حتی در دوره معاصر، افرادی چون رینولدز و فون استوش خودشان کشیش مسیحی هستند و تبشیر جزو کار آنان است.]

بنابراین گروه مطالعات تطبیقی باید بر روی دو بحث فوق تمرکز داشته باشند: ۱- اثبات اصالت قرآن که امروزه با کشف مصاحف کهن رضوی [و صنعاء] بسیار قابل توجیه است. ۲- تبیین تلاش آنان در بازسازی چهره مسیحیت.

کار دیگری که پژوهشکده باید مد نظر داشته باشد ایجاد قطب علمی و حکمرانی علمی [در معنای عام آن] است که روند آن شامل جریان سازی، فرهنگ سازی، و قطب سازی است.

مساله دیگر استفاده از قرآن به عنوان منبع گفتمان سازی و فرهنگ سازی است حتی در استخدام واژگان مرتبط با حکمرانی. در اطلاح نامه سیاسی باید دید کدام واژگان را میتوان قرآنی کرد. برای نمونه از واژه «طیب» در توصیف حکمرانی به جای واژه «متعالی».

اضافه شدن مدخل حکمرانی نیز ضروریست، زیرا مدخل حکومت که الان موجود است بحث متفاوتی را شامل میشود.

پژوهشگاه ظرفیت بسیار خوبی دارد  که باید از آن بهره برد. گروه مطالعات تطبیقی میتواند با ارائه موضوعات مورد توجه مستشرقان، مانند مثالی که آقای علیزاده از نیورت نقل کردند، سایر بخش‌های پژوهشگاه را نیز درگیر این بحث کنند.

غرسبان اظهار داشت: ابتدا باید تعریف خود را از حکمرانی در مطالعات قرآنی مستشرقان مشخص کنیم. سه احتمال متصور است:

الف) حکمرانی در معارف قرآن: برای این کار باید برای نمونه به مداخل دایره المعارف‌های نوشته شده توسط مستشرقان مراجعه، و مباحث مرتبط با حکمرانی را نقد وبررسی کرد.

ب) حکمرانی با قرآن: در این رابطه برای نمونه باید ابتدا بحث اصالت قرآن مورد توجه قرار گیرد و شبهات مستشرقان پاسخ داده شود.

ج) حکمرانی بر مطالعات قرآنی: [که مورد اشاره آقای علیزاده و یوسفی مقدم بود]